عکس های عاشقانه و عکس نوشته عاشقانه 94 تیکه دار و غمگین

0 692

عکس های عاشقانه و عکس نوشته عاشقانه 94 تیکه دار و غمگین

این شــعرمو خیلی دوست دارم یجورایی حرف دلم و حال این روزامه

 تو نیستی و من با این همه دلتنگیا چکار کنم

نیستی و من با این همه یادگاریات چکار کنم

تو چطوری تونستی بری چشماتو ببندی رو من

چقدر راحت تونستی بگی که توعاشقم شدی نه من

از زندگی خستم مثل پرنده تو قفس هستم

از زندگی خستم مثل زندونی دستوپابستم

گل من برگردو بگو دلیل تنهاییم چی بود؟

فقط بهم بگو که رفتنت واسه کی بود؟

یادت میاد عاشقیمون قدم زدن تو خیابونو

اون همه ناز کردنو لوس شدنت تو بارونو

حالا به یاد اون روزا نشستمو گریه میکنم

اون حلقه نامزدیو نگاه میکنمو ناله میکنم

تا چشم به یادگاریات میوفته گریه میکنم

یاد اون حرفای عاشقانه میوفتم گریه میکنم

واسه خاطره توعه ک نشستمو میخونم

نیستیو عکساتو بغل میگیرم نظاره میکنم

عکستو میذارم روبه روم واست گریه میکنم

بیا اشک چشمامو ببین واسه توعه گریه میکنم

تو که رفتی شدم اواره دشت و کوه هی ناله میکنم

پیر شدم تو جوونی ازدست تو هی ناله و گریه میکنم

یادت بیار دلبر عاشقی رو واسه اونه گریه میکنم

بوسه های دزدکی رو یادم میارم گریه و ناله میکنم

اون همه قهر و اشتی شبو تا صبح اس ام اس بازی رو

اون نامه خدافظی رو نگاه میکنم هی گریه و ناله میکنم

اون دوستت دارمای الکیتو یادم میارمو گریه میکنم

شبای تنهاییمو یادم میاد میشینم گریه و ناله میکنم

میخونمو دلمو واسه توعه نامرد پاره پاره میکنم

بازم عکستو بغل میگیرمو تورو نظاره میکنم

هرجا میرم ازت دارم خاطره ناله و گریه میکنم

دلم هنوزم ب یادته چه شبو تاصبح واست گریه میکنم

روز اول اشناییمون دست ب دست تو کوچه ها

نگاه های زیر زیرکی یادم میاد ناله و گریه میکنم

خدایا از دست عاشقی میخونم و گریه میکنم

مجنونمو از دست لیلی میخونمو ناله میکن

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_119.jpg

یادمه روزی ک باهات واسه اولین بار قهر کرده بودم تو منو دیدی گفتی چشاتو ببند این نوشته رو گرفتی بودی جلو صورتم منم تو اوج ناراحتیم خندم گرفت اصن یادم رفت ک باهات قهر بودم چقدر اون روزا خوب بود خدایی هعی ولی حالا هر شبو روزم نمیدونم چجوری میگذره نمیدونم چرا هنوز اینارو نگه داشتم نمیدونم شاید خرم من واقعا زندگیم با غصه و غم داره میگذره

وقتی یاد تو میوفتم دلم میگیره

اشکام از گوشه چشمام میادو میره

میشینم گوشه خونه حسرت سخته عزیزم

غصه نداشتنت رو باز تو خودم میریزم

دیگه هیچی مثل قبل نیست هیچی تازگی نداره

اون که زندگیش تو بودی دیگه زندگی نداره

دنیا زورش میرسید تورو گرفتش

دنیا تیغش میبریدو تورو گرفتش

من دارم شکنجه میشم باتب تلخ یه احساس

این همون فرق زیاده منو ادمای دنیاس

تو دیگه نیسی کنارم این مگه سادس

بغض رفتنت هنوزم پر از ارادس

وقتی فکرو خیالت هی ب دستو پام میپیچه

میبینم غمای عالم جلوی غم تو هیچه

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_127.jpg

واقعیتی درباره پسران:

ممکن است تمام روز سر و گوششان بجنبد ،

اما قبل از خواب ؛ همیشه به دختری که

واقعا دوستش دارند فکر میکنند !
.
.
.
. واقعیتی درباره دختران :

ممکن است تعداد زیادی طرفدار داشته باشند ،

اما قلبشان ؛ فقط متعلق به یک نفر خاص است …

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_128.jpg

هنوزم میشینمو سر رو زانوم میگیرم
گریه میکنم برات کمی آروم میگیرم
نمیشه با تو نبود نمیشه از تو نخوند
نمیشه حرفی نزد نمیشه که بی تو موند..

منم اینجا رو زمین تو
تو توو سقف آسمون
نرو پشت ابر غم
یکمی پیشم بمون
آخه تو ماه منی
ولی پنهونی ازم
میدونم یدونه ای
تو چی میدونی ازم
♫♫♫
هنوزم میشینمو سر رو زانوم میگیرم
گریه میکنم برات کمی آروم میگیرم
نمیشه با تو نبود نمیشه از تو نخوند
نمیشه حرفی نزد نمیشه که بی تو موند..
منم اینجا رو زمین تو
تو توو سقف آسمون
نرو پشت ابر غم
یکمی پیشم بمون
آخه تو ماه منی
ولی پنهونی ازم
میدونم یدونه ای
تو چی میدونی ازم..
♫♫♫
نمیشه که بی تو موند..

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_126.jpg

 جلوی کسی که تنهاست. . . از عشقت حرف نزن!!! خب گناه داره شاید دلش بخواد…

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_125.jpg

بسلامتی پسری که
حتی رمز گوشیتم میدونه ولی برای حریم خصوصیت احترام قایل و بهت اعتماد داره
بسلامتی پسری که میاد پیشت گوشیش رو سایلنت نیست
به سلامتی پسری که تو رو به همه نشون میده و از خودش مطمین باهات بازی نمیکنه
به سلامتی پسری که اگه با دوستش میری بیرون هی اخم و تخم نمیاد میدونه توام آدمی وخنده لازمته و ته قلبت برای اون نه کسی دیگه
بسلامتی پسری که میدونه میری سرکار و پا به پای اون کار میکنی برای این که زندگی فقط برای اون سخت نباشه
به سلامتی پسری که میدونه هرچقدرم دوست و همکلاسی و همکار پسر دور و برت زیاد باشه بازم اون صاحب قلبته
بسلامتی پسری که بهت میگه بی آرایش خوشگلتری ساده هم بری باهاش بیرون چشماش رو دخترهای بزک کرده نمیمونه
بسلامتی پسری که آزادت میذاره ولی به عشقت اعتماد داره که بهش خیانت نمیکنی
بسلامتی پسری که با همه اینا حواسش بهت هست کسی بهت چپ نگاه کنه حسابشم میرسه همش تو رو به جرم زن بودن مقصر نمیدونه
بسلامتی پسری که میدونه تو هم آدمی نه یه کالای تصاحب شده
به سلامتی دختر و پسرهایی که حرمت عشق نگه میدارن

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_121.jpg

این پست درد و دلای خودمه ی دختر خیلی تنها …

 امروز خیلی دلم هوای اون روزامونو کرده …

یادمه اون وقتا هر اتفاقی واسم میوفتاد یا به یه مشکلی بر میخوردم … همیشه پشتم به تو گرم بود …

یادمه هر موقع که از بابت یه چیزی ناراحت میشدم … میخندیدم …

میگفتم … عشقم ناراحت میشه اگه بفهمه گریه کردم … تازه این یه مشکله کوچیکه …

بزرگترین اتفاق بدی که میتونه بیوفته نبودش کنارمه … که الانم هست … پس بخند به مشکلاتت …

یادمه وقتایی که توی بغلت بودم و سرمو روی شونت میذاشتم … توی دلم هزار بار میگفتم دوستت دارم …

یادمه اولین باری که بوسیدمت … ته دلم لرزید …

گفتم اگه الان بوسش کردی .. یعنی بوسه های از روی عشقت فقط واس اونه …

حق نداری توی بغل کسی بری یا بوسش کنی …

راستی یادته دوستت دارمایی که میگفتی رو؟؟ اصلا قول و قرارامونو یادت هست؟؟

یادته میگفتی عاشقه اینم که مثه بچه ها ادا در میاری؟؟

یادته میگفتی همیشه توی قلبمی ؟؟؟

یادته میگفتی حاضرم از همه دنیام بخاطره تو بگذرم؟؟

یادته ؟؟؟ راستی یه سوال … اصلا قول و قرارامونو بیخیال شو … قیافمو یادت هست ؟؟؟

یادت هست میگفتی چشمای خوشگلت واسه منه ؟؟؟

یا انقد آدمای مختلف توی زندگیت اومده که منو یادت نیس … راستی الان کیو عشقم صدا میکنی ؟

میدونی شبه تولدت واسه دلخوشیم کیک درست کردمو شمعاشو با گریه واست فوت کردم؟؟

میدونی روز ولنتاین چقدر گریه کردم؟؟؟

میتونی درک کنی حرفامو؟؟؟ من تا امروز توی بغل هیشکی آروم نگرفتم …

نذاشتم کسی بهم دست بزنه … نذاشتم عاشقه کسی بشم …

هر کسی بهم گفت دوستت دارم … همون لحظه گفتم که نمیخامش …

تا امروز بهت خیانتی نکردم … اما … تو رو نمیدونم که تا الان با چند نفر بودی و هستی …

با چند نفر خابیدی و چند نفر توی بغلت جا گرفتن … اما …

میدونی همه ی قول و قراراتو به هوست فروختی ؟؟؟

میدونی یه دخترو داغون کردی … گاهی وقتا مامانم به حالم گریه میکنه …

یعنی هوست انقد مهم بود که با دوسته خودم حاضر شدی دوست شی و هزار کار باهاش انجام بدی؟؟

یادته میگفتی اگه منو دوسداری باید از همه چیزت حتی از حیای دخترونت دست بکشی ؟؟

من آدمی که تو دوسداشتی نبودم … من کسی نبودم که بخام تن به هوست بدم … اما …

میدونم خودتم خیلی خوب میدونی که هیچوقت کسی مثه من پیدا نمیشه که تا این حد دوستت داشته باشه

عشقم … زمین گرده … میبینم اون روزی رو که تاوان همه ی رفتاراتو پس بدی …

هه … خستم خدا … جونمو بگیر … تو درک کن لطفا … دلم شکسته …

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_120.jpg

دختر:بابا؟؟؟

بابا:جونه بابا/؟؟

دختر:چلا تو دالی قاقالی لی دلست موکونی؟؟؟

بابا:مگه تو فضولی؟؟!!!تو فقط بخور…

دختر:اااااا بابا بوگووووو؟
بابا:خب توله ی من مامانی مریض شده باید استراحت کنه

دختر:هر کسی ملیض میشه دیگه نمی تونه قاقالی لی دلست تونه؟؟؟

بابا:اره دیگه…فقط باید استراحت کنه

دختر:بابایی؟؟؟

بابا:جونه بابایی؟؟؟

دختر:تو مامان و بیش تر دوست دالی یا منو؟؟؟
بابا:توله سوالای سخت سخت می پرسیااااا

دختر:بوگووووودیههههه بابایی

بابا:مامانی رو

دختر:پس من شی؟؟؟

بابا:ای جانم…تو رو هم دوست دارم ولی مامانتو بیش تر دوست دارم…

دختر:چلا؟

بابا:»خب عشقمه دیگه!!!

دختر:بابایی؟؟؟
بابا:جونه بابایی؟؟؟

دختر:منم مامانی رو بیشر از تو دوست دالم..

بابا:ای شیطون!!!

دختر:ا خب قاقالیلیای مامانی از ماله تو خوشمزه تله…

بابا:باشه توله تسلیم…مامانی رو از من بیشتر دوست داشته باش…حالا بپر تو بغل بابا خستگیش در بره

دختر:اخ جون دوست دالم بابایی

بابا:چی شد؟؟؟تو که گفتی مامانو دوست داری؟؟؟

دختر:الههههه..ولی مامان که الان اینجا نیست!!!بهش نگیااا!!!

بابا:باشه…تو هم دختره مامانتی دیگه فقط بلدی دلبری کنی..!!!

photo-love (22)

پسر باس غیرتی باشه…باز زیر عکس عیالش بنویسه:<<هوووو قلب نزارید این عشقه خودمه….>>

تازشم یهویی بی هوا ماچت کنه بعدش تو بازوش و گاز بگیری تا کبود ش:ا

تا دخترایه دیگه…نشانه ی حاکم بزرگ و ببینن و متفرق بشن:)))

پسر باس قیافش مردونه باشه…استیناشو تا ارنجش تا بزنه…وقتی کسی بهت تیکه انداخت بره پدره اون طرفو دربیاره…

وقتی یهویی تو خیابون با مانتو تنگ و ساپورت و ارایش زیاد ببینتت…با اقتدار پرتت کنه تو ماشین…برسونتت در خونتون…گوشیتم ازت بگیره

بگه هر نیم ساعت یک بار زنگ می زنم خونه…نباشی تیکه تیکه ات می کنم…

بگه تو فیسبوکو لاین و کوفت و زهرمار…عکس ازت نبینم…!!!:)))))

وقتی باهاش قهری اس بده:

اوی دختر بابات…!!!قهری که قهری ولی حواست باشه دست از پا خطا کنی دندوناتو میشکنم:اااااا

وقتی پشت تلفن بهش میگی حوصلم سر رفته…

سریع بهت میگه حاضر شدی خبرم کن…

زیادم ارایش نکن:)))))

فقط فقط واسه خودت بخنده یه عالمه…فقط ماله خودت باشه درست مثه خودش…!!!

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_118.jpg

سلاسلامــ …

ندا هستمــ ، بچه اهوازم ،20 سالمه ، دانشجوی ترم 2 نرم افزار بودمـــ که به دلایلی انصراف دادمـــ

تو اوج نوجوونی پدرمو در اثر یه سانحه تصادفـــ از دستـــ دادم…

مـــرگ پدرم برام ضربه سختی بود، باورش سختـــ بود برامــ…

توی سن 19 سالگی با اصرار های زیادمـــ مادرم راضی نبـــود برای این وصلتــ ولی هرجـــور که شـــد راضیش کردمــ و

با پسر عمه ی عــزیـــزم عقد کردم" عاشقش بودم،برای رسیدن بهش خون دل خوردمـــ"

عقـــدمــ زیاد تشـــریقاتی نبود،ولی برای رسیدن به عشقمـــ اصلا برام مهم نبود…

6 روز بعـــد از عقدمــ برای یه خوش گذرونی ساده به دزفول رفتیمــ … ولی متاسفانه این خوشی ساده به مرگــ مادرم ختمــ شد…

و مادرمـ … کاش نبودم و اون لحظه ی غم انگــیز رو با چشمای خودم نمیدیدمــ …

کاش مادرم بود… . بعد از مـرگــ مادرمـ با حرفای مردمـ روبرو شدمــ " پا قدم نحس من به زندگی جدید،مرگــ مادرم مقصر من بــود…" روزهای سختــی رو پشتـــ سر گذاشتمـــ

نه برادر و نه خواهر بزرگتری داشتم… و نبودن همسرم در کنارم فوق العاده اذیتم میکرد. نبود مادرمــ خیلی سختـــ گذشت.

و …

بودن پشتو پناه من برای برادر 9 ساله ام… دوری و گرفتن حضانت نیمای من، ندادن سرپرستی من نسبتــ به نیما…

اخراج از کارم… انصراف از دانشگاه… حرف های زشتـــ و رکیک مردم نسبتـــ به من فقطــ بخاطر تنها بودنمــ …

گـــــــذشتــــ تا برادرم رو به آغوشم دوباره ی من فرستادن…

نمیدونستم چطور باید با غم مادرم کنار بیام… فقط بخاطر نیما مقابل حرفا و مشکلات ایستادم..

خیلی سختـــ بود دلداری نیما، سختـــ بود براش هم مادر باشم هم پـــدر…

نرفتن نیما به مدرسه، افسردگی نیما، اذیت کردن نیما از طرفـــ همکلاسیاش…

مجبور شدن مـــن از اینکه هر روز به دبستان برم… تا بچه ها تنها برادرمو اذیتـــ نکنن…

وضعیتـــ مالی نامناسبـــ برای خرید جهیزیه…

در برابر غم هام و مشکلاتم مقاوم بودمـــ ولی باز کم آوردم… غمـــ مادر…

میدونمـــ دور از ادب و… که منتظر سالگرد مادرم نموندم، ولی من نمیتونستم مقابل حرفای بی جای مردم بمونم…

مشکلات زندگی، تنهایی و…

حالا ان شاءالله به امید خدا 21 اردیبهشتـــ راهی کربلای معلی میشمـــ

برای "ماه عسل" خیــــلی دوست داشتم یه مراسم زیبا داشته باشم، ولی خدا نخواستــــ … خیلی سختــــــه راهی خونه ای بشمـــ که… کاش مادرم و پدرم بودن…

منو ببخــــش مامان…

این نوشته رو نوشتمـــ که منو به عنوان خواهـــر کوچیک خودتون حسابـــ کنیــــد…

و دعای خیــــــرتون بدرقـــه ی زندگی جدیدم باشـه،فقطـــ دعام کنـــید…

توی کربلا دعاگوتون هستمــــ …

ممـــنون از تک تکتــــــون…

التماس دعا…

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_115.jpg

چند روزی بود که پسرک با آن ماشین مدل پایین خود مقابل درب خانه دخترک می ایستاد ولی پا پیش نمی گذاشت
دخترک هم کم کم به او علاقه مند شد
برای او عشق ، علاقه و محبت مهم تر از مادیات بود
برای او سوال بود که چرا همیشه تا درب خانه دخترک می آید ولی حرفش را به پدرم نمی زند
روزی مصمم شد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند
درب را باز کـــرد و به او گفت : چرا شش ماه است که می آیی دم درب خانه ما ولی حرفی نمی زنی ؟ ؟ ؟

هدف تو از این کار چیست ؟ ؟ ؟
پسرک گفت : وای فای خونتون پســورد نداره . . .

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_1131.jpg

این پست رو خودم نوشتم درد و دلای خودمه (یه دختره خوب):

بعد از رفتنت …… خیلی تغییر کردم …..

خنده هام از ته دل نیس … گاهی وقتا در جواب یه اتفاق یا حرف خنده دار فقط یه لبخند میزنم …

زود عصبانی میشم … نمیتونم تحمل کنم یکی بهم حرفی بزنه … حتی اگ شوخی باشه …

زود گریم میگیره …

گاهی با شنیدن یه آهنگ … یا دیدن یه عکس … یا حتی لباس کسی که شبیه توهه زود ناراحت میشم …

یهویی همه چیز دنیا دلمو میزنه … واس مردنم خدا رو به جون همه قسم میدم …

زود دلگیر میشم … اونقدری که هر کاری میکنم دلم از طرف صاف بشه … نمیتونم …

حوصله ی خیلی چیزا رو ندارم … حتی مهمونی … یا بیرون رفتن …

توی مهمونیا … با کسی حرف نمیزنم همش یه گوشه میشینم و با خودم حرف میزنم یا خودمو مشغول به ی کاری میکنم …

توی خونه به کسی کاری ندارم … کم حرف شدم … دیگه از شیطونیا و جیغ زدنامو ادا درآوردنام خبری نیس …

همش توی اتاقمم … یا گوشه ی اتاق یا پشت در اتاقم نشستم …

با آهنگام گریه میکنم … با خاطراتت خودمو زجر میدم … نابود میکنم …

دفتر خاطراتمو بر میدارمو واسه ی تو مینویسم … همه ی اون حرفایی که نشد بهت بزنم …

گاهی وقتا هم وسط خنده هام گریم میگیره … گاهی وقتام وسط گریه هام خنده …

دیگه خبری از اون دختری که اون اوایل دیدی نیس … خیلی شکسته شده … خیلی …

کاش هیچوقت تو زندگیم نیومده بودی …

for my love … I

https://rouzegar.com/wp-content/uploads/2015/06/lover_Rouzegar.com_114.jpg

سلام عشقم رفت .دختری که دوستش داشتم داره شوهر میکنه؛چند بار ازش خواستگاری کردم اما خب اون یکدفه گفت نه،نمیدونم چرا بعد از چند سال باید جواب منفی ازش شنیدم،الانم هرچی زنگ میزنم بهش جواب نمیده؛اما اشکالی نداره من فقط خوشحالی و خوشبختشو میخوام؛براشم آرزوی بهترین هارو دارم،الانم دلم گرفته بود گفتم بیام یه پیام بزارم برم سرکارم.

عکس های عاشقانه

تصاویر عاشقانه, دانلود عکس های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس های عاشقانه جدید, عکس های عاشقانه زیبا, عکس های عاشقانه غمگین, عکس های عاشقانه فانتزی

3.3/5 - (3 امتیاز)
لینک کوتاه این مطلب: https://rzgr.ir/lLqL
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.