فلسفه فال شب یلدا و فال حافظ در شب یلدا چیست؟
فلسفه فال شب یلدا و فال حافظ در شب یلدا چیست؟
فال شب یلدا همراه با عکس نوشته و اشعار زیبای شب یلدا و گالری زیباترین عکس نوشته های یلدایی همراه با فلسفه شب یلدا و فال حافظ را برای شما در این مقاله از روزگار قرار میدهیم
فلسفه فال حافظ و فال شب یلدا
مشهور است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت میشود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال میگیرند. برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال میگیرد ابتدا نیت میکند، یعنی در دل آرزویی میکند. سپس به طور تصادفی صفحهای را از کتاب حافظ میگشاید و با صدای بلند شروع به خواندن میکند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحهای میخوانند و سپس کتاب حافظ را میبوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را میگشایند و فال خود را میخوانند.
یکی دیگر از رسم های شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا و نیز در «تیرماه سیزه شو» (جشن تیرگان در مازندران) _ در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است. شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور کرسی برای کوچکترها نیز از آیین های یلدا است که خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم می آورد.
فال حافظ گرفتن در شب نشینی های زمستان و مناسبت هایی چون چهارشنبه آخر ماه صفر، چهارشنبه سوری، شب سیزده صفر، بعداز ظهر سیزده به در، تیرماه سیزده شو(جشن تیرگان درمازندران) هم از باور های همگانی است اما با این حال سنت حافظ خوانی درشب یلدا بیشتر وصف الحال است و رواج بیشتری بین خانواده های ایرانی دارد.
غیر از فال حافظ فال کوزه هم از دیگر سنت های شب یلداست که دربرخی نقاط رواج دارد.
فلسفه فال شب یلدا
با این حال مردم ایران در شب یلدا اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و آرزوی دل خویش رااز اوطلب می کنند. در بعضی دیگر از نقاط ایران هم شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم از دیگر مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیر تر می کند.اما اینها همه ترفند هایی است که خانواده گرد هم جمع شوند و بلندترین شب سال را باشادی و صفاسحر کنند. به امید اینکه این سنت های دیرین جای خود را به زندگی ماشینی ندهد و اشعار حافظ برای فرزندان ما هم ماندنی وخاطره انگیز باشد.
جعفر شهری در «طهران قدیم» می نویسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت که چله بزرگه از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده، تک (حدّت) سرما می شکست و از آن به بعد، تا آخر بهمن که چله کوچک بوده می گفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه می کند و چله کوچکه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشک می کردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمی رسید و با تمام شدن چله کوچکه هم بود که فقرا می گفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاکه ذغال را فراموش می کردند که پشتش به بهار می باشد. و شب اول چله بزرگه یا شب یلدا که «بلندترین شب سال» بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شب نشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل و شیرینی و میوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم کرده، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شب زنده داری و گرفتن فال حافظ می پرداختند، و در این شب بود که می گفتند با خوردنی های سفره شب یلدا، مثل خوراکی های پای سفره هفت سین طبیعت گرم را می توانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند.
به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج می برند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می شوند توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن که گفت و شنید و بگو و بخند می کردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدنی که مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه برای به وجود آوردن آن استفاده می کردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیر زن بود که سه دهه اسفند را در بر می گرفت.
اهمن و بهمن که دو برادر زمستان بودند و می گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» یعنی هر کاری که زمستان و چله های آن نکرده اند ما کرده و تلافی همه را ما در می آوریم، و سرما پیر زن هم آن بود که می گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پیر زنی شتری داشت که مست شده بود و نزد حضرت شکایت می برد که زمستان تمام شد و شتر من مست، یعنی فهل گیر یا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرمای آن برگشت می کند، و سرمای دیگری هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود که آن را هم سرما گل سرخ می گفتند.»
چشمها را بسته و چند نفس عمیق بکشی
ای حافظ شیرازی! تو محرم هر رازی! تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم می دهم که هر چه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا براورده سازی.