فلسفه مبعث و تاریخ بعثت پیامبر چه روزی است؟
فلسفه مبعث و تاریخ بعثت پیامبر چه روزی است؟
تاریخ بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، به همراه فلسفه مبعث و تاریخ بعثت پیامبر و داستان راز حرا و داستان بعثت پیامبر و تاریخ دقیق مبعث و روزی که پیامبر اکرم (ص) به پیامبری برانگیخته شد. به همین منظور فلسفه مبعث و تاریخ بعثت پیامبر را برای شما در این مقاله از سایت روزگار قرار میدهیم
مبعث در اصطلاح اسلامی به روزی گفته میشود که پیامبر اکرم (ص) به پیامبری برانگیخته شد. این اتفاق در 40 سالگی پیامبر (ص) در غار حراء واقع در کوه نور (در نزدیکی شهر مکه) روی داد و سرآغاز دین اسلام بود. طبق دیدگاه مشهور شیعه امامیه، این رویداد در روز 27 رجب، 13 سال قبل از هجرت پیامبر (ص) روی داده است. البته اختلافاتی در تاریخ وقوع مبعث به دلیل برداشت متفاوت از مفهوم بعثت است که آیا اولین نزول قرآن و آیات الهی مساوی با بعثت است، یا اولین تبلیغ رسمی و علنی وجود دارد. بعثت در فرهنگ قرآنی به معنای عامل برانگیختن و رسانیدن به مرحلهای خاص از تکامل است که در آن نوعی تحول وجود دارد.
و زمان بعثت حضرت محمد (ص)
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص) در روایات و احادیث شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء و دانشمندان شیعه آن است که بعثــت آن حضرت در بیست و هفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده، چنانچه مشهور میان علماء و محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیز اختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آن را بیست و چهارم آن ماه دانستهاند.البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت حضرت محمد(ص) در ماه رمضان ذکر شده؛ مانند روایت عیونالاخبار صدوق(ره) که متن آن اینگونه است:وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟ امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
«لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن…»
تا آنجا که میفرماید: «…و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»؛ یعنى بدان جهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى تعالى قرآن را در آن نازل فرمود… و همان ماهى است که محمد(ص) در آن به نبوت برانگیخته شد… که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در این باره بوده است؛ مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده، و یا فرموده که باید حمل بر برخى معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود. زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر آن مرحوم نزد علماى امامیه مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«…و علیه اتفاقالامامیه».و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همان گونه که گفته شد، مشهور همان ماه رمضان است، اگر چه در شب و روز آن اختلاف دارند؛ و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه ربیعالاول و یا دهم آن ماه، و برخى نیز مانند شیعه بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. و بدین ترتیب اقوال درباره تاریخ ولادت آن حضرت بدین شرح است:
1- بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است.
2- ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه) و این قول نیز مشهور نزد عامه و اهل سنت است.
3- ماه ربیعالاول (دهم و یا دوازدهم آن ماه) و این قول نیز از برخى از اهل سنت نقل شده.
و اما مدرک این اقوال:
مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب، روایاتى است که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده؛ مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیهالسلام و فرزند بزرگوارش حضرت موسىبن جعفر علیهالسلام روایت شــده، و نیز روایتى که در امالى شیخ(ره) از امام صادق علیهالسلام نقــل شده است و از آنجا که «اهلالبیت ادرى بما فىالبیت» گفــتار این بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموماً ماه رمضان را تاریخ بعثت دانستهاند، مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظر مخدوش و مورد مناقشه است، و آن اجتهــاد این است که فکرکردهاند بعثت نبی اکرم توأم بــا نزول قرآن بوده، و نزول قرآن نیز طــبق آیه کریمه «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن…» در ماه مبارک رمضان انجام شده، و با این دو مقدمه نتیجهگیرى کرده و گفــتهاند که: بعثت حضرت محمد(ص) در ماه رمضان بوده است، در صورتی که هر دو مقدمه و نتیجهگیرى مورد خدشه است؛ زیرا:
اولاً- این گونه آیات که با لفظ «انزال» آمده، به گفته اهل تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است ـ چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است ـ نه نزول تدریجى آن، و در این که نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در این باره از بحث تاریخى ما خارج است. و قول مشهور آن است که ربطى به مسأله بعثت رسول خدا(ص) که به گفته خود آنها بیشتر از چند آیه معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشـــد ندارد، و مربوط است به نزول دفعى قرآن بر بیتالمعمور و یا آسمان دنیا ـ چنانچه سیوطـــى و دیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المـنثور و اتقان از ابنعباس نقل کردهاند ـ و عبارت یکى از آن روایات که سیوطىآن را در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کرده این گونه است که گفته است:«شهر رمضان و اللیله المبارکه و لیله القدر فان لیله القدر هىاللیله المبارکه و هى فى رمضان، نزل القرآن جمله واحده منالذکر الى البیت المعمور، و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد(ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا».
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدر همان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آن شب یکجا از مقام ذکر به بیتالمعمور یعنى محل وقوع ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجاً پس از آن در مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص) فرود آمد. و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده چنین است: «نزل القرآن جمله واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفره الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفره علىجبرئیل عشرین لیله، و نجمه جبرئیل على النبى عشرینسنه».یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ به سفیران (فرشتگان) گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیا نازل گردید و آن سفیران در بیست شب تدریجاً آن را بر جبرئیل نازل کردند، و جبرئیل نیز در بیست سال آن را بر رسول خدا نازل کرد.
مبعث و تاریخ بعثت پیامبر
و ثانیاً ـ در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن را توأم با بعثت رسول خدا(ص) دانستهاند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است، زیرا عموم مورخین و محدثین اهل سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسول خدا در آغاز به صورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آن را ششماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانستهاند، در عالم بیدارى به آن حضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردید و قرآن را آورد.و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:«اول ما بدىء به رسول الله(ص) من الوحى الرؤیا الصادقه فى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثم حبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک، ثم یرجع الى خدیجه فیتزود لمثلها، حتى جائه الحق و هو فى غار حراء، فجاءه الملک فقال:اقرا…»
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحاً بحث خواهیم کرد، و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث جاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسىنقل کرده و آیا گوینده حدیث رسول خدا(ص) بوده یا دیگرى؛ زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسول الله هنوز به دنیا نیامده بود و قاعدتاً این روایت را از دیگرى نقل کرده است، ولى در اینجا از او نام نبرده…!مگر این که بگویند: این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده که در این باره اظهار کردهاند که در این صورت این روایت خود عایشه است و نظریه او است که در این باره اظهار داشته و از باب حجیت روایت خارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براى امثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کرده، حجیت داشته… و به هر صورت پاسخ این سئوال را باید آنها بدهند!
ولى این مطلب به خوبى از این حدیث معلوم میشود که میان نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته و توأم با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده «جزء» در ذیلحدیث «الرؤیا الصالحه جزء من سبعین جزء من النبوه» میگوید:«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنه، ثم راى الملک فى الیقظه».و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده. و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسول خدا(ص) و نزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب تصریح کردهاند، که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیر آن را صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل است که به سند خود از شعبى روایت کرده که گوید:«ان رسول الله(ص) نزلت علیه النبوه و هو ابن اربعین سنه، فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین، فکان یعلمه الکلمه و الشىء و لم ینزل القرآن، فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل، فنزل القرآن على لسانه عشرین سنه، عشرا بمکه و عشرا بالمدینه، فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنه».
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده. و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم و نزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوط به نزول قرآن است نیستیم، و اساساً آن بحثها از بحث تاریخى ما خارج است، و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در این باره تحقیق و قلمفرسائى کردهاند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمایید و تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسول خدا مقارن با نزول قرآن نبوده و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت آن حضرت را به دست آورد.
روز مبعث چه روزی است؟
روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معنقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی میکرد.
باور شیعیان
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز 27 رجب عام الفیل، سال 13 پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن میگیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب 21 ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمیشود.
روز مبعث چه روزیست؟
روز مَبْعَث، روزی است که حضرت محمد، پیامبر گرانقدر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. در تقویم هجری قمری، 27 رجب روز مبعث است. حضرت محمد مصطفی در روز (27 رجب) سال 40 عام الفیل، همزمان با سال 13 پیش از هجرت پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط (جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند.روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.