وقتکشی دیپلماتیک!
اگر بخواهیم از نگاه تصمیمگیران جمهوری اسلامی به این پرسش، پاسخ دهیم میتوان گفت که آنان با وجود تکذیب و انکارها در انتظار انتخابات2020 نشستهاند و منتظرند تا با تغییراتی در هیئت حاکمه آمریکا از پدیده دونالد ترامپ خلاصی یابند و فردی دیگر جایگزین او در کاخ سفید شود. عدم تمایل برای خروج از توافق هستهای همزمان با خارج شدن آمریکا از برجام و همینطور چراغ سبز گاه و بیگاه دستگاه سیاست خارجی ایران به موضوع مذاکره با آمریکا همه و همه نشانگر آن است که مقامات ایرانی با وجود آن که در عمل گامی برای مذاکره و توافقی تازه با آمریکای ترامپ برنمیدارند اما نمیخواهند به صراحت نیز از بنبست دیپلماسی سخن بگویند و ترجیح میدهند با اظهاراتی متناقض شرایطی مبهم را برای طرف مقابل ایجاد کنند.
دونالد ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی نیز در سوی دیگر این معادله به دلایل گوناگون و هزینههای سیاسی و امنیتی آن نه تمایلی به بازگشت به برجام و یا برخورد سخت دارند و نه تمایلی به حضور در مذاکرهای با شرایط مورد قبول جمهوری اسلامی. نتیجه این وضعیت که نوعی سردرگمی دیپلماتیک هر دو طرف در آن مشهود است و میتوان نام آن را وقتکشی در دیپلماسی دانست از یک سو دریچههای اندک موجود برای کاهش تنشها را خواهد بست و از طرف دیگر احتمال بالا رفتن هزینهها را در حوزههای مختلف افزون خواهد کرد؛ از هزینههای ناشی از تحریم اقتصادی به ویژه در بخش نفتی و بانکی برای اقتصاد ایران تا بالا رفتن احتمال برخورد نظامی نیابتی و مستقیم. حال باید منتظر ماند و دید که شرایط به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد.
شاید طرحهایی نظیر «بیشتر در برابر بیشتر» که از سوی روحانی و ظریف در نیویورک مطرح شد و یا از آن جدیتر سند چهار مادهای امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه که ظاهراً اصول کلی آن مورد قبول جمهوری اسلامی و ایالات متحده هم بوده است بتواند شرایط موجود را از حرکت به سمت وضعیتی خطیرتر نجات دهد البته اگر بر وقتکشی دیپلماتیک نقطه پایانی گذاشته شود و پایان امید واهی به انتخابات 2020 در دستور کار قرار بگیرد.