ماجرای قصه خسرو شکیبایی از زبان رضا صادقی
ماجرای قصه خسرو شکیبایی از زبان رضا صادقی
رضا صادقی، خواننده و آهنگساز، عکسی کمتر دیده شده از خسرو شکیبایی در میدان آزادی منتشر کرد و با تعریف کردن یک قصه از حکایت محبوبیت و تنهایی خسرو شکیبایی به کنایه سخن گفت
رضا صادقی از خسرو شکیبایی چه گفت
رضا صادقی با انتشار یک عکس قدیمی از خسرو شکیبایی در میدان آزادی، از او با کنایه و نقل یک داستان، از او به عنوان کسی یاد کرد که در زمان حیاتش فهمیده نشد.
عکس خسرو شکیبایی
رضا صادقی داستانش را اینگونه تعریف میکند:
«ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم
خسرو شکیبایی در 7 فروردین سال 1323 در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش خسرو است ولی خانواده و نزدیکان او را محمود صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او قبل از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانالسازی وآسانسورسازی کار میکرد
خسرو شکیبایی سال 1344 برای اولین بار پا به صحنه تئاتر گذاشت و 26 سال بعد از آن در ماندگارترین نقش یعنی هامون ظاهر شد.
هفت سال از درگذشت خسرو شکیبایی گذشته است