شهرام شکوهی

رفتم از دست بیا ، تا نفس هست بیا تا مسیرمون نرفته سمت بن بست بیا گاه و بی گاه بیا ، با دلم راه بیا دیگه کوتاهی نکن کمی کوتاه بیا بی دلا مست با من هم دست مثل این دل که به لبخند تو پیوست رفتم از دست تا نفس هست پا به پای من و هم دست…

توی آغوش عشق خودت گم کن منو تو رویایی ولی تجسم کن منو تو تک بانوی هر شب یلدای من چقد خوش اومدی به فردای من ای دل ای دل اییییی واییییی تویی تصویری از گل و خورشید و ماه منم که همچنان حریص یک نگاه یه گوشه از جهان یه دنیا عاشقم به لطف…

هر کی عاشق نیست بی طرفداره زندگی بی عشق فقط آزاره توی این دنیا هرکی دل سرده به خودش بد کرده با عشق همه چی دیدنی تره عاشق بمون بی عشق روزا بسختی می گذره عاشق بمون دستای عاشق سمت هم میرن عاشقا بی عشق میمیرن چی مگه جز عشق می مونه از…

تصویر مه و جنگلا ، میسازه ز طبیعت غصه ما یک برکه پر حسرت آه ، دل بسته به نگاه روشن ماه در قلبش غم فاصله بود ، نگاه کرد رو به مهتاب و لب گشود تو ماهی ولی من یک برکه سرد تو شاهی ولی من همه آهم و درد نگاهی منو غرق عشق تو کرد دستم بگیر…

وقتی تو رو میبینم دیگه تسلیمم بازم به تو می بازم اینه تصمیمم هر بار پیشمی انگار اولین باره با تو واسه من دنیا همه چی داره ، هیجان داره آره دست من نیست دیگه داره قلبم میگه با تو عاشقترم تو منو آخرم با همین خوبیا با فداکاریات عاشقم…

تو رو قبلا کجا دیدم کدوم لحظه کدوم ساعت نمی دونم چرا اینجایی و ویرون تو این حس و تو این حالت نمی دونم تو رو قبلا کجا دیدم چه حس مبهمی داری چه دلگیری چقدر خاطره آوردی چقد سردرگمی داری چه تقدیری یادت رفته یادم مونده چند سال سخت اومد و…

امان از تو امان از تو که هر دم بردی از یادم چه کردی با دل و جانم که از یاد تو دلشادم امان از تو امان از تو چه کاری دست خود دادم برای تو به عشق تو هنوز از پا نیافتادم امان از خونه بیرون شدن من از احساس تو بیرون شدن من از این حال…

این رسم کجاست اینکه عاشقم کنی بعدش چشمتو ببندی و زندگیم بشه خواهش این رسم کجاست اینکه یادت بره حرفاتو هیچکی دیگه فکرم نیست هیچکی یعنی حتی تو چه شب هایی تو تنهایی دلو دیدم شد عشق تو همون حرفا که جا مونده توی سینه م شد عشق تو همین حسی…

ای دل نرو عاشق نشو عشق چیزی جز رویا نیست عاشق نشو اعتباری به کار این دنیا نیست ای دل نرو تو این دنیا عشقا از دل و جون نیست عاشق شدن یعنی جنون اینجا کسی مجنون نیست ای دل نرو ، به سوی ویرونی خودت نمی دونی چیزی نمی مونه غیر پشیمونی…

رفتم از دست بیا ، تا نفس هست بیا تا مسیرمون نرفته سمت بن بست بیا گاه و بی گاه بیا ، با دلم راه بیا دیگه کوتاهی نکن کمی کوتاه بیا بی دلا مست با من هم دست مثل این دل که به لبخند تو پیوست رفتم از دست تا نفس هست پا به پای من و هم دست…