ما حرفه‌ای نشدیم، آنها آماتور شدند

0

گروه ورزشی_ رسانه ها: روزنامه دنیای‌ اقتصاد نوشت: «فارغ از هر نتیجه و اتفاقی که در نودمین داربی پایتخت به ثبت رسید، بدون تعارف باید گفت مشاجره گابریل کالدرون و آندره‌آ استراماچونی بسیار زشت و زننده بود؛ نه‌تنها زشت بلکه می‌توان آن را یأس‌آور و ناامیدکننده هم دانست. کالدرون که آغازگر این مشاجره عجیب بود، مدعی شد استقلال تیم محبوب وزارت ورزش است، برای درآوردن قهرمانی از انحصار پرسپولیس تقویت می‌شود و البته عادت کرده به غر زدن و امتیاز گرفتن. مصداق کالدرون هم این بود که پرسپولیس همزمان با استقلال خواهان جذب شیخ دیاباته مالیایی شد اما چون بودجه‌اش به این منظور کفاف نداد، استقلال توانست این بازیکن را جذب کند.حالا این که اصلا مگر دیاباته با چند نمایش ضعیف ابتدایی‌اش چقدر ارزش فنی دارد که این دعوا حول محور او شکل می‌گیرد، یک بحث دیگر است. نکته مهم‌تر به تسری یافتن این قبیل مجادلات سخیف اینستاگرامی و کف خیابانی به نشست خبری سرمربیان پرسپولیس و استقلال مربوط می‌شود. از سوی دیگر استراماچونی هم با پیش‌کشیدن بحث دستمزد بالای بازیکنان پرسپولیس نشان داد اصلا با این فضا غریبه نیست، دستی بر آتش کل‌کل‌های مجازی دارد و اگر موقعیتش پیش بیاید، شناگر قابلی خواهد بود. ببینید و تاسف بخورید! این سرنوشت همجواری ما با مربیان حرفه‌ای است؛ این که به‌ جای اثرگذاری آنها بر فرهنگ هواداری در ایران، این ما بودیم که با اقتدار توانستیم آنها را شبیه هواداران خودمان کنیم، همان‌قدر هوچی‌گر و بی‌منطق!مدیران باشگاه‌ها چه می‎کنند؟
وقتی حرف‌های کالدرون را می‌خوانیم بسیار دور از ذهن به‌ نظر می‌رسد که این مربی آرژانتینی چنین مطالبی را صرفا به اتکای دریافت‌ها و برداشت‌های خودش به زبان آورده باشد. طبیعتا این گزینه به ذهن متبادر می‌شود که عده‌ای در باشگاه چنین ایده‌ای را به او القا کرده‌اند و چه‌بسا حتی اصرار داشته‌اند در چنین مجالی توسط کالدرون مطرح شود. همین شائبه در مورد استراماچونی و مدیران استقلال هم می‌تواند وجود داشته باشد. در این صورت سخت مایه تاسف است کسانی که با خرج این فوتبال مسئول فرهنگ‌سازی هستند، در خط مقدم ترویج بداخلاقی‌ها و کج‌روی‌ها قرار گرفته‌اند. حتی اگر رد پای مدیران سرخابی در این داستان وجود نداشته باشد (که به واقع بعید به‌ نظر می‌رسد) آنها وظیفه دارند همین حالا جلوی انحراف سرمربیان‌شان را بگیرند و به آنها گوشزد کنند که استخدام‌شان با این هزینه‌های نجومی، صرفا به‌منظور استفاده از دانش وارداتی بوده، وگرنه ما در ایران کل‌کل کن به قدر کفایت داریم!شما در نظر بگیرید یکی مثل استراماچونی سابقه هدایت اینتر در فوتبال ایتالیا را هم دارد؛ جایی که هر باشگاه بر اساس بودجه و دارایی‌هایش بسته می‌شود و نه‌تنها خرید بازیکنان گران‌قیمت باعث سرشکستگی نیست که می‌تواند مایه مباهات هم باشد. مگر یوونتوس به یمن موفقیت‌هایش چپ و راست بازیکن اسمی نمی‌خرد؟ آیا مدیران این باشگاه باید خجالت بکشند یا به برخورداری از حمایت‌های نامشروع متهم شوند؟ استراماچونی این چیزها را خوب می‌فهمد. این ما هستیم که به او و کالدرون «مظلوم‌نمایی» را آموزش می‌دهیم؛ ناهنجاری زشتی که باید از این فوتبال رخت برمی‌بست اما حالا به میهمان خارجی‌اش هم سرایت کرده است!فقط یک راه؛ همین
آخرین حرف، تکراری‌ترین حرف همه این سال‌هاست؛ تنها نسخه شفابخش این غائله که تا وقتی تجویز نشود، دردها برقرار باقی خواهد ماند. تمام مدیران ورزش این کشور باید از عمق وجودشان باور کنند و ایمان بیاورند که تنها راه برون‌رفت از این همه سردرگمی و اتهام و عذاب و اصطکاک، خصوصی‌سازی واقعی دو باشگاه است. نترسید! این دو تیم را به خود مردم واگذار کنید و اجازه بدهید پتانسیل‌های‌شان آزاد شود. در این صورت هر کدام به اندازه ظرفیتی که دارند ثروت تولید می‌کنند و مثل همه جای دنیا وارد یک بازار رقابتی حرفه‌ای می‌شوند. تنها در چنین حالتی است که دولت از مظان اتهام جانبداری از یکی از دو تیم خلاص می‌شود. آن روز شاید مربیان خارجی سرخابی‌ها هم به‌جای تکرار حرف‌های سطحی و کوچه بازاری، روی افزایش مهارت و تاکتیک‌پذیری بازیکنان ایرانی تمرکز کنند؛ چیزی که به سود همه ماست!»

این مطلب چطور بود؟
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.