زیباترین مجموعه شعر نوحه و متن مخصوص محرم
زیباترین مجموعه شعر نوحه و متن مخصوص محرم
مجموعه ای از زیباترین مجموعه شعر نوحه و متن مخصوص محرم
اس ام اس و زیباترین مجموعه شعر نوحه و متن مخصوص محرم
ما غم ومهر حسین از ابتدا داریم
در دل خود آرزوی کربلا داریم
فتاده امشب در سرم هوای او دلم شده مهمان کربلای او
غریب آقام آقام
عاقبت از مادرش تذکره می گیرم
یا که توی حسرت شیش گوشه میمیرم
به راه عشق او گذشته ار جانیم سینه زنای هیات محبانیم(1)
بر مشامم میرسد دوباره بوی یاس
زنده شد در خاطرم زیارت عباس…
حریم عشق او بهشت رو خاکه براغم عباس هردلی صد چاکه
غریب آقام آقام
حرمش رو میبینم شبا میون خواب
یاد اون ساعت به خیر تو حرم ارباب
دلم هوایی شد دوباره با یادش یه عمریه هستم غلام در گاهش
غریب آقام آقام
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم
از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم
در حزب على اکبر و در خط حسینیم
دیوانه زنجیرى بین الحرمینیم
دارد همه هستى ما بوى گل یاس
شد رهبر ما عشق خدا حضرت عباس
موسى که به سیناى صفا رفت ز ما بود
منصور که بر دار بلا رفت ز ما بود
عیسى که به بیمار شفا داد زما بود
یحیى که سر از بهر خدا داد ز ما بود
آرى همه عشاق ز ما بوده و هستند
پیمانه شکستند که پیمان نشکستند
روزی که درب عشق از خانه ای شکست
ساقی به روی خاک پیمانه ای شکست
زآن لحظه حرمت جانانه ای شکست
تا کربلا دل دردانه ای شکست
آواره گشته و دور از وطن حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین
سرهای قدسیان بر حلقه عزا
چشمان عرشیان خونین شد ای خدا
در قلب عاشقان شد خیمه ها به پا
آوای کاروان هر دم زند صلا
هر کس ندا کند ارباب من حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین
گل بوته های یاس رنگین کمان شده
رنگ بنفشه ها چون ارغوان شده
آرامش و قرار از باغبان شده
آوای لاله ها چون الامان شده
هر غنچه وا شود گوید سخن حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین>
روزی به کوچه ای دستان بسته ای
در پشت در گل پهلو شکسته ای
روزی دگر تن در خون نشسته ای
با ضربه ستور از هم گسسته ای
گردیده اینچنین خونین بدن حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین
ما هرچه می کشیم از ضرب کینه است
آغاز بی کسی کوی مدینه است
از آتش در و از سوز سینه است
گویا که اجرت آن بی قرینه است
اینگونه شد که شد غرق محن حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین
اینگونه رسم عشق گردیده قائمه
یثرب به ابتدا در طف به خاتمه
گاهی بنفشه گون گه چون شفق همه
آید بدین جهت از کوچه فاطمه
گوید به قتلگاه ای بی کفن حسین
ای عشق عالمین – ارباب من حسین
آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گرچه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد
ما گندم رسیده شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
لطیفیان
با تو شروع می کنم ای ابتدای من
ای جلوه خدایی بی منتهای من
پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من
لحظه به لحظه مححضر زهرا رسیده است
رنگ خدا گرفته اگر گریه های من
از روی فرشهای حسینیه عزا
تا عرش می رود اثر ردپای من
شکر خداکه در دهه آخر الزمان
خرج تو میشود نفس من صدای من
این گریهی برای تو کفارهی من است
این راه توبه ای است برای خطای من
از من نیاز میرسد و از تو ناز-عجب
دردسری شده سفر کربلای من
مرا درد و مرا درمان حسین(ع) اســت
مـرا اول مـــــــرا پایان حسین(ع) است
دل هر کـس به ایمانی سرشتـــــه
مرا هم دین و هم ایمان حسین(ع) است
همه عالم به اذن حق تعالــــــــــی
چو عبدی سر به فرمان حسین(ع) است
بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء
همه معلــــــــــول پیمان حسین(ع) است
برای هر دلی جانان و جانـــــــــــی
مرا هم جان و هم جانان حسین(ع) است
عقول جن و انس و هم ملائــــــک
به حقِ حق که حیران حسین(ع) است
چو خواهم روضه ی رضوان به فردا
که من را روضه ی رضوان حسین(ع) است
چرا عالم ز جانش نـــــــــــاله دارد
مگر او هم پریشان حسین(ع) است
اگر خواهی ز حال عبد مســــــکین
خوشا حالش که مهمان حسین(ع) است
جنت بی توعذابش ز جهنم کم نیست
در دم مرگ اگر پا بسرم بگذاری
**عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست
حرم قرب خدارا که دل عاشق توست
طرفه بیتی است که روح القدسش محرم نیست
بگذار آدمیان طعنه زنندم گویند*
*هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست
نیست بر خامشی آتش دوزخ سیلش*
*از یم اشک غمت هر که به چشمش نم نیست
تا خدایی خدا هست لوای تو به پاست**
زانکه جز دست خدا حافظ این پرچم نیست
هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند*
*که به جز رأیت عشق تو در این عالم نیست
دوزخ ارزانی آنانکه ندارند غمت**
با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست
ملک هستی همه ماتمکدهی توست حسین
**جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست
گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند
**اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست
گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم**
که جراحات تنت را به از این مرهم نیست
تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو
**پایه ظلم که در دار جهان محکم نیست
سائل تو است کسی کز تو تو را خواهد و بس
**آنکه شد طالب تو در طلب درهم نیست
سینه کردی هدف تیر که میدانستی
**زنده بی مرگ تو دین نبی اکرم نیست
هیچ مظلوم همانند تو در قلزم خون
**سر جدا با گلوی تشنه کنار یم نیست
گو ببرند سر دار زبان در کامش**
غیر مدح تو ثنایی به لب نیست
اینجا بهشت سرخ بدنهای بی سراست اینجا نگارخانهی گلهای پرپر است
اینجا منا و مشعر و بیت الحرام ماست
اینجا حریم قرب شهیدان داور است
اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق
اینجا مزار قاسم و عباس و اکبر است
اینجا به جای جامهی احرام ما به تن…
زخم هزار نیزه و شمشیر و خنجر است
اینجا دو طفل زینبم افتد به روی خاک
اینجا به روی سینهی من قبر اصغر است
اینجا برای پیکر صد چاک عاشقان
گرد و غبار کرب و بلا مُشک و عنبر است
اینجا چو آفتاب سرم بر فراز نی
بر کودکان در به درم سایه گستر است
اینجا تنم به زیر سم اسب، توتیا
اینجا سرم به دامن شمر ستمگر است
اینجا به جای جای گلوی بریدهام
گلبوسههای زینب و زهرای اطهر است
اینجا به یاد العطش کودکان من
هر صبح و شام دیدهی میثم، ز خون تر است
بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت
و ایستادی امروز روی پای خودت
نشان بده به همه چه قیامتی هستی
و باز در پی اثبات ادعای خودت
از آسمانی گهواره روی خاک بیفت
بیفت مثل همه مردها به پای خودت
پدر قنوت گرفته ترا برای خدا
ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت
که شاید آخر سیر تکامل حلقت
سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت…
یکی به جای عمویت که از تو تشنه تر است
یکی به جای رباب و یکی به جای خودت
بده تمام خودت را به نیزه ها و بگیر
برای عمه کمی سایه در ازای خودت
و بعد همسفر کاروان برو بالا
برو به قصد رسیدن به انتهای خودت
و در نهایت معراج خویش می بینی
که تازه آخر عرش است ابتدای خودت
سه روز بعد در افلاک دفن خواهی شد
درون قلب پدر خاک کربلای خودت
هادی جانفدا
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبه خشک
این غنچۀ بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش فریاد او تلظُی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
منت به من گذارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بحنگید
این شیر خواره بر کف تیغ سنان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانۀامامش دیگر مکان ندارد
(میثم)به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد
حاج غلامرضا سازگار(میثم)
ای به اکبر کرده همدوشی علی
برده سر در جیب خاموشی علی
تو مسیح عترتی وز مرتبت
کرده با قرآن هم آغوشی علی
حجت کبرائی و گردون ندید
کودک و اینسان خدا جوشی علی
اصغرم قنداقه ات شد غرق خون
زود بودت این کفن پوشی علی
چون تو سربازی دگر نائل نشد
بر سر دوشم به سردوشی علی
گفتمت آرام باش از تشنگی
نی که تا سر حد بیهوشی علی
خواستم از گریه خاموشت ولی
نی دگر اینقدر خاموشی علی
خنده ات وقت شهادت بر لب است
تا چه گفتت تیر در گوشی علی
اصغرم اینک گوارایت بود
از می کوثر قدح نوشی علی
چون مؤید هرکه دارد با تو کار
نیستش زین غم فراموشی علی
لالا لالا به طفل نیمه ساله
چه گویم ای خدا با اشک و ناله
زدی ای آب، آتش موج کم کن
فرات بی وفا آبش زلاله
لالا لالا به لبها یک کلومه
لالا لالا گلم صبرش تمومه
صدای دشمنان آید بگوشم
بر این شش ماهه یک قطره حرومه
لالا لالا زدی آتش به جونم
گل من، نازنینم، مهربونم
تو بودی نورِ تاریکِ دو چشمم
ستاره نیست در این آسمونم
لالا لالا چرا ای آسمونی
ز داغت گشته بابا قدکمونی
مرا حیران نمودی بس کن اصغر
چرا رو سوی خیمه میکشونی
لالا لالا گلِ یاسِ ربابم
مزن خنده کنی خانه خرابم
سؤالی میکند مادر علی جان
تو برخیز و بده جایم جوابم
محرم بهترین ماه
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
مجموعه شعر نوحه , اس ام اس عاشورا, زیباترین شعر محرم 96
مجموعه شعر نوحه , اس ام اس عاشورا, زیباترین شعر محرم 96
مجموعه شعر نوحه , اس ام اس عاشورا, زیباترین شعر محرم 96
مجموعه شعر نوحه , اس ام اس عاشورا, زیباترین شعر محرم 96
همچنین بخوانید:
-
عکس نوشته های زیبای محرم
-
عکس پروفایل محرم جدید با نوشته های زیبا متن یا حسین و ایام محرم
-
جملات ادبی و متن محرم کوتاه همراه با عکس نوشته
-
بهترین مقاله کوتاه و خواندنی درباره امام حسین محرم تاسوعا و عاشورا
-
عکس نوشته محرم و متن زیبا و دل نشین به مناسبت محرم
-
زیباترین مجموعه شعر نوحه و متن مخصوص محرم
-
عکس پروفایل مناسب روز تاسوعا و عاشورای حسینی
-
دردناکترین لحظات روز عاشورا به روایت تصویر