املاک دریاچه چیتگر
شاید هرگز در مخیله کسی نمی گنجید این حجم عظیم از دفاتر معاملات ملکی در منطقه 22 ایجاد شود. سخن از زمانی است که نه دریاچه ای بود و نه برج های سربه فلک کشیده ای که شرق تا غرب منطقه را احاطه کنند و بزرگراه های خرازی و حکیم به دلیل ساخت مجتمع های عظیم تجاری اداری و فرار از ترافیک و شلوغی تا نزدیکی کرج کشیده شوند.
شاید زیاد دور از منطق نباشد اگر برج های منطقه 22 را به صورت کلی املاک دریاچه چیتگر بنامیم چرا که اگر بخواهیم ریشه یابانه منطقه 22 را بررسی کنیم، تمامی اتفاقات کوچک و بزرگی که در این منطقه بوقوع پیوسته است و خواهد شد تماما به دلیل وجود دریاچه بوده اند. در این منطقه از ابتدا پدیده خاصی که بخواهد جلب توجه کند و به عنوان یک پدیده به آن نگاه کنیم وجود نداشته است- البته به جز مجموعه پارک چیتگر- منظور از پدیده خاص کاتالیزوری است که با بودنش هم به آن محدوده جغرافیایی که در آن وجود دارد هویت بخشی کند و هم طلایه دار اتفاقاتی شود که پس از آن و به دلیل وجود آن به نوبت حادث می شوند و خود را به کمک آن توسعه می دهند.
دقیقا دریاچه شهدای خلیج فارس یا همان دریاچه چیتگر بهترین مثال است برای مطلب فوق. وجود و ایجادش در منطقه 22 باعث شروع انقلابی شد در این منطقه که بسیاری از اتفاقات بعدی دقیقا به دلیل موجی که وجود دریاچه در این منطقه ایجاد کرده بود، شروع شدند. مانند مراکز تفریحی دور دریاچه. مجتمع های تجاری اداری که وجود دریاچه و جذب گردشگر بقای آنها را تضمین می کند. برج های متعدد و شهرک های مسکونی بسیار که وجود دریاچه و آب و هوای بسیار مناسب آن سازندگان حقیقی و حقوقی را به این فکر انداخت که پایتخت را از سمت غرب که اتفاقا بسیار دنج و خوش آب و هواست گسترش دهند و املاک دریاچه چیتگر شکل گرفت. بیمارستان مغز پروفسور سمیعی و مرکز کنترل سرطان ایران در همین منطقه پروژه شان کلید خورد چرا که املاک دریاچه چیتگر پذیرای حجم بسیار زیادی از گردشگران درون شهری شدند و دقیقا این منطقه حدفاصل بین تهران و شهر کرج است و به میزان بسیار زیادی از شلوغی و ترافیک مرکز شهر تهران و حتی کرج بدور است و با دسترسی های بسیار شیرین به مسافران حق انتخاب می دهند. تمامی گزینه هایی که ذکر شد سبب می شوند به روندی فکر کنیم که چند سالی است شروع شده و با گذشت زمان هرچه بیشتر صیغلی خورده است و سر و شکل خود را پیدا کرده است.
هم اکنون دیگر منطقه 22 فقط یکی از مناطق 22 گانه از تهران نیست بلکه در حال تبدیل شدن به کلان شهری است که تمامی ویژگی های یک شهر مدرن و امروزی را در خود دارد و با مدیریت کلان زمامداران امر در شهرداری، شهروندان منطقه 22 طعم توسعه شهری پایدار را می چشند و هر چه بیشتر پیش می رویم و برج هایی که تا دیروز در مرحله اسکلت و تیغه چینی و نازک کاری بودند و امروز افتتاح می شوند، برگی تازه از افتخارات نهفته منطقه را رو می کنند و تمامی دست اندرکاران املاک دریاچه چیتگر و بازدیدکنندگانی که به قصد خرید پا به منطقه گذاشته اند را به وجد می آورند. این منطقه دیگر تنها یکی از مناطق 22 گانه تهران نیست بلکه نمادی از شهرنشینی مدرن شده است و از کل ایران جهت خرید و سرمایه گذاری پا به این منطقه می گذارند و گویی خاک و آبش گیراست چرا که قدم که در این محدوده می گذاری و دوری میزنی دیگر دلت نمی آید بدون خرید- یا حداقل پرس و جویی جهت برنامه ریزی برای خریدی در آینده- از آن خارج شوی.
و اما سخن آخر…
منطقه 22 و املاک دریاچه چیتگر آن منطقه خشک و خلوت دیروزه-یا بقول املاکی های قدیم آخر تهران- نیست. این منطقه تبدیل شده بهدنیایی از فرصت ها و گنجینه عظیمی از ایده های ناب جهت سرمایه گذاری ملکی آنهم با هر میزان سرمایه ای.-واقعا با هر میزان سرمایه ای- کسی فکرش را هم نمی تواند بکند که تنها با 3 میلیون تومان بتوان در بازار املاک سرمایه گذاری کرد اما واقعا در این منطقه حتی با 3 میلیون تومان هم می شود سرمایه گذاری کرد و در انتها به اندازه همان حجم از آورده اولیه سود برداشت کرد.
املاک دریاچه چیتگر زمینی بارور و استعدادمند است که دانه ای هم اگر بکاری تبدیل به خوشه می شود به شرط آنکه بدانی این کار را چگونه انجام دهی و با چه کسی مشورت کنی. با امید به اینکه تمامی نهال هایی که اینک ریشه در خاک دارند، در آینده ای نه چندان دور به درختان بارور و تنومندی بدل شوند که زیر سایه اش بتوان آسایش و راحتی را تجربه کرد. چند سال پیش- شاید 6 سال پیش- این منطقه به این صورت نبود و قیمت ها به این میزان نبودند. شش سال دیگر نیز با روند رشدی که هم اکنون شاهدش هستیم نیز قیمت ها به این صورت نمی مانند و باید داستان این منطقه را برای دیگران تعریف کنیم. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که 6 سال بعد با چه حس و حالی از این روزها سخن می گویید و تصمیم و انتخاب این روزهایتان را شرح می دهید؛ با حسرت و پشیمانی… یا با غرور و احساسی سرشار از حس موفقیت!
نگارنده ؛ بزرگمهر کیانی