وزیر خاتمی:فرصتطلبان به اصلاحات ضربه زدند
وزیر دولت اصلاحات تاکید کرد: «درواقع در جریان اصلاحات روی کادرسازی و اینکه مطالبات مردم از دهان و ذهن اصلاحطلبان بیرون بیاید و پیگیری شود، اینکه نقد شود و رویهها و سیاستهای گذشته اصلاح شود، کار نشده و این نقیصه وجود دارد. البته این نقیصهها خاص اصلاحطلبان هم نیست اصولگرایان هم همین وضعیت را دارند و وضعیتشان بهتر از اصلاحطلبان نیست.» او اضافه کرد: «به عبارت دیگر این نقیصه کل کشور است. از یک سو تشکلها تقویت و حمایت نمیشوند و از سوی دیگر گرایش مردم به تشکلها هم در سطح نازلی قرار دارد. ولی اصل این موضوع خوب است به هر حال بعد از ۴۰ سال یک بازبینی و بازنگری شود و سیاستهایی که اصلاحطلبان، اهداف و روشهایی که داشتند، اصلاح و با تغییرات و به قول معروف طرحی نو درانداختن باعث جذب بیشتر بدنه اجتماعی شود.
خرم درباره میزان استقبال از این ایده نیز گفت: «برای ایجاد این مقبولیت چند فاکتور اولیه وجود دارد که اولین مولفه «برخورد صادقانه» است. مردم باید این موضوع را حس کنند. یعنی مردم را باید در جریان اتفاقات کشور و در جریان واقعیات کشور قرار داد.» او خاطرنشان کرد: «از سوی دیگر برای آنکه این نوسازی بتواند بدنه اجتماعی را با خود همراه کند باید تشکلها و جریانهای سیاسی صدای رسای توقعات، مطالبات و اعتراضات مردم باشد.مساله دیگر آن است که علاوه بر اینکه جریانهای سیاسی باید صدای مردم باشد باید مطالبات مردم را هم پیگیری کند. باید چالشهای مردم را کنکاش و برای آنها راهحل ارایه کند. به عبارت دیگر چه باید کرد و از کجا باید آغاز کنیم را پیش پای مردم بگذارند. اینها موضوعاتی است که تحقق آنها میتواند صداقت جبهه، حزب یا تشکل را اثبات کند.»
این فعال سیاسی درباره اینکه اصلاحطلبان چقدر به این مولفهها توجه دارند، گفت: «هیچ یک از تشکلها رسالتهای اصلی خود را که توزیع قدرت، کادرسازی، بیان مطالبات و دفاع از مردم است را به درستی انجام ندادند.دغدغههای مردم را آسیبشناسی کردن و حرکت در مسیر حل مشکلات مردم، از رسالتهای اصلی حزب است که باید انجام شود ولی متاسفانه هیچ یک از احزاب و جریانها به این مسائل توجه ندارند و توجه اصلی متوجه قدرت است. لذا همه امورشان از منظر توزیع قدرت عبور میکند. در حالی که باید همهجانبه فکر کرد اینکه به یک شاخه توجه کنیم و دیگر مسائل را رها کنیم راه به جایی نمیبرد.» او اضافه کرد: «البته ما ابتدای شکلگیری حزب و تشکل سیاسی هستیم؛ اروپا که امروز توانسته نهادهای دموکراسی را بنا کند به این دلیل است که ۲۰۰ سال است تحزب دارد، این در حالی است که ما در حال تمرین هستیم.»
خرم در پاسخ به برخی انتقادها از اصلاحطلبان به دلیل آنچه فاصله گرفتن از آرمانهای اصلاحات عنوان میشود، گفت: «جریان اصلاحات از دو طرف ضربه شدیدی خورد؛ یکی حذف عناصر رده اول اصلاحات، بهطوری که پروندهای زیر بغل اغلب آنها گذاشتند و با این روش یا بازداشت شدند یا ردصلاحیتشان کردند و بر این اساس مجبور شدند نیروهای دست دوم و سوم خود را وارد گود کنند. اما جریان اصلاحات یک ضربه هم از درون خورد به این معنا که یک عده فرصتطلب به جای اینکه برای مردم کار کنند فقط به فکر حفظ قدرت و تکیه زدن بر منصبها بودند برای همین به محض آنکه بر این کرسیها تکیه زدند، یادشان رفت با حمایت جریان اصلاحات روی کار آمدهاند.»
او تاکید کرد: «هرچند اصلاحات از داخل هم ضربه خورد اما با این وجود ضربهای که حذف نیروهای اصیل به این جریان وارد کرد، قدرت بیشتری داشت. در حقیقت ۹۰ درصد افت اصلاحات نتیجه حذف مهرههای اصلی در جریان اصلاحات بود و ۱۰ درصد باقیمانده مربوط به این است که به هر حال افراد وقتی به قدرت میرسند خود را گم و فراموش میکنند چطور به اینجا رسیدند و قرار بود چه اهدافی را دنبال کنند.»خرم درباره نقش رهبران جریان اصلاحات در این اوضاع نیز گفت: «برخی افراد وقتی در موضع قدرت قرار گرفتند خوب از این جریان حمایت نکردند و این نقیصه وجود داشت. افرادی که قدرت داشتند تا از اصلاحطلبان و اصلاحطلبی دفاع کنند ولی دفاعشان ضعیف بود.»