دستاورد سفر به آمریکا
واقعیت آن است که این دلایل آنطور که تبلیغ میشود عللی جدی و قابل اتکا برای الزامی دانستن چنین سفری نیستند. از طرفی دیگر با نگاهی به الگوی دیپلماسی سایر کشورها شاهد هستیم که اغلب دولتها معمولاً چنین الزامی را برای حضور در سطح سران، برای خود ایجاد نمیکنند و کمتر کشوری به خصوص در میان کشورهایی در حد و اندازه اثرگذاری کشورمان در جامعه جهانی را میتوان یافت که هر ساله در بالاترین سطح در این اجلاس شرکت کنند.
همه آنچه به عنوان اقدامات رؤسای جمهور در چنین سفرهایی اعلام میشود مسائلی است که از عهده رییس دستگاه دیپلماسی و حتی گاهی اوقات نمایندگی دائمی کشورها در سازمان ملل متحد هم بر میآید. از سخنرانی در نشست سازمان ملل که در واقع قرائت بیانیهای است که از سوی دستگاه دیپلماسی کشورها تهیه میشود و در اغلب موارد رؤسای جمهور تنها آن را از تریبون سازمان ملل متحد قرائت میکنند تا دیدارهای دوجانبه با سایر کشورها که در بیشتر اوقات به دلیل کمبود وقت تبدیل به امری تشریفاتی و نمادین میشود، از دیدار با ایرانیان خارج از کشور که درصد اندک و جمع گلچینشدهای از هموطنان خارج از کشور را شامل میشوند تا گفتوگو با رسانههای بینالمللی مسائلی است که وزرای امور خارجه به سادگی میتوانند بهتر از رؤسای دولتها آن را به سرانجام برسانند.
با وجود همه این موارد تنها موضوعی که میتواند توجیهگر حضور سالانه همیشگی مقامات ارشد ایران در آمریکا باشد موضوع مذاکره با سران ایالات متحده است که این موضوع نیز سالهاست به جز در مذاکرات مقطعی هستهای در وضعیت بنبست قرار گرفته است. مطلب آخر آن که به نظر میآید پس از گذشت سالها از الزام نانوشته رؤسایجمهور برای حضور در نیویورک وقت آن رسیده باشد که دستاورد چنین سفرهایی که گاه با هزینههایی جدی هم همراه میشود برای مردم تبیین شده و به پرسشها و ابهامات مربوط به این موضوع پاسخ داده شود.