حکایت کوتاه حرف مفت

0

حکایت کوتاه حرف مفت

حکایت،حکایت سعدی،حکایت کوتاه،حکایت جالب،حکایت آموزنده،حکایت طنز

 

حكايت,حکایت حرف مفت,داستان حرف مفت

زماني كه ناصر الدين شاه دستگاه تلگراف را به ايران آورد و در تهران نخستين تلگرافخانه افتتاح شد مردم به اين دستگاه تازه بي اعتماد بودند. براي همين، سلطان صاحبقران اجازه داد كه مردم چند روزي پيام هاي خود را رايگان به شهرهاي ديگر بفرستند.

 

وزير تلگراف استدلال كرده بود كه ايراني ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد «مفت باشد كوفت باشد.» يعني هر چه كه مفت باشد مردم از آن استقبال مي كنند. همين طور هم شد. مردم كم كم و با ترس براي فرستادن پيام هايشان راهي تلگرافخانه شدند. دولت وقت، چند روزي را به اين منوال گذراند و وقتي كه تلگرافخانه جا افتاد و ديگر كسي تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نكرد مخبر الدوله دستور داد بر سردر تلگرافخانه نوشتند: «از امروز حرف مفت قبول نمي شود.»

مي گويند «حرف مفت» از آن زمان به زبان فارسي راه پيدا كرد.

منبع:mgtsolution.com

 

این مطلب چطور بود؟
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.