دختر دانشجو، قربانیِ توطئه نامزد خیانتکار

0
این دو متهم در نخستین جلسه دادگاه که در شعبه اول دادگاه کیفری البرز به ریاست قاضی فیروز رنجبر برگزار شد به تشریح جزئیات جنایتشان پرداختند. این ماجرا از حدود یکسال قبل وقتی آغاز شد که مردی میانسال خود را به کلانتری 41 خرمدشت رساند و از ناپدید شدن دخترش خبر داد. وی گفت دخترم دانشجوی مهندسی صنایع غذایی است امروز صبح از خانه خارج شد تا به دانشگاه برود اما دیگر برنگشت. متوجه شدیم به دانشگاه هم نرفته است نامزدش هم از او خبری ندارد. با شروع تحقیقات در حالی که هیچ اثری از دختر جوان نبود چند روز بعد مأموران پلیس جسد نیمه سوخته زنی را در جاده آتشگاه کشف کردند.براساس مشخصاتی که خانواده دختر جوان به تیم تجسس آگاهی داده بودند مشخص شد که جسد متعلق به همین دختر دانشجو است.خیلی زود بقایای جسد به دستور بازپرس کشیک قتل به پزشکی قانونی منتقل شد. معاینه جسد نشان می‌داد قربانی قبل از سوختن در اثر خفگی به قتل رسیده است.

کشف راز جنایت
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با ردیابی آخرین تماس‌های تلفن همراه مقتول دریافتند وی آخرین بار در محدوده حصارک کرج دیده شده که محل کار نامزدش است. از طرفی با بررسی دوربین‌های محل، پلیس یک خودرو206 را که متعلق به زنی به‌ نام فرانک بود شناسایی کرد.در ادامه کارآگاهان دریافتند سیامک، نامزد دختر دانشجو با این زن متأهل ارتباط پنهانی داشته است.با دستگیری و بازداشت سیامک، وی سرانجام به قتل هولناک نامزدش اعتراف کرد. با اعتراف‌های تکان دهنده مرد جنایتکار، مأموران فرانک را نیز به اتهام همدستی با او دستگیر کردند.

در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه، قاضی دهقان نماینده دادستان در شرح کیفرخواست گفت: در این پرونده متهم ردیف اول – سیامک – به مباشرت در قتل، آدم ربایی با وسیله نقلیه و سرقت طلاهای مقتول وجنایت بر میت متهم است. همچنین متهم ردیف دوم – فرانک- متهم است به معاونت در قتل، مشارکت در آدم‌ربایی با وسیله نقلیه و دریافت اموال مسروقه مقتول که از قضات دادگاه اشد مجازات برای هر دو متهم را خواستارم. سپس پدر ومادر مقتول در جایگاه ایستادند و برای عاملان قتل دخترشان قصاص تقاضا کردند.سیامک در ابتدا در مورد نحوه آشنایی خود با فرانک گفت: سال 96 بود که این زن به شیرینی فروشی پدرم که من نیز در آنجا کار می‌کردم آمد و کیک تولد سفارش داد. ما یک سوپر مارکت هم در کنار شیرینی فروشی داشتیم که این زن گاهی برای خرید به آنجا می‌آمد. می‌دانستم او شوهر و دو فرزند دارد.

با مقتول کی آشنا شدی؟
مدتی از رابطه من با فرانک می‌گذشت که به درخواست خانواده‌ام به خواستگاری معصومه رفتیم و باهم عقد کردیم. حدود شش ماه از عقد ما می‌گذشت که یک روز من برای چیدن سیب به شهرستان رفتم اما گوشی‌ام پیش نامزدم جا ماند.اما همان شب معصومه در حالی که عصبانی بود با من تماس گرفت و گفت زنی به‌ نام فرانک برایت عکس خودش را فرستاده بعد پرسید این زن کیست؟ از همانجا درگیری و اختلاف من با نامزدم شروع شد. فرانک گفته بود این عکس را قصد داشته برای خواهرش بفرستد اما اشتباهی به گوشی من فرستاده است.

چرا تصمیم به قتل نامزدت گرفتی؟
درگیری من ونامزدم هر روز بیشتر می‌شد او می‌گفت که می‌خواهد شکایت کند و آبروی مرا ببرد. برای همین به او گفتم برای اینکه مشکل حل شود بهتر است تو خودت با این زن رودررو حرف بزنی تا ماجرا تمام شود. روز حادثه باز هم جرو بحثمان شد تا اینکه فرانک با خودرو 206 به محل قرار آمد.نامزدم وقتی او را دید شروع به سرو صدا کرد من به زور او را داخل خودرو انداختم و جلو دهانش را گرفتم بعد با طناب سبزرنگی که در جیبم بود او را خفه کردم.

بعد از کشتن مرحوم به کجا رفتید؟
من در حالی که بشدت ترسیده بودم از فرانک خواستم به‌ سمت آتشگاه برود.فرانک خودرو را گوشه خلوتی نگه داشت می‌خواستم جسد را بیرون بکشم که زنجیر وپلاک نامزدم کنده شد ومن آنها را به فرانک دادم. بعد با تینر جسد را سوزاندیم و فرار کردیم.در ادامه فرانک در جایگاه ایستاد و ضمن انکار همدستی با سیامک گفت: من نمی‌دانستم سیامک می‌خواهد او را بکشد. او از من خواست به آن محل بروم. ولی وقتی نامزدش مرا دید شروع به ناسزاگویی کرد و با سیامک درگیر شد. در پایان جلسه قضات برای تصمیم‌گیری درباره این زن و مرد جنایتکار وارد شور شدند.

این مطلب چطور بود؟
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.