مجموعه انواع متن های بلند ادبی زیبا و احساسی در مورد زندگی
مجموعه انواع متن های بلند ادبی زیبا و احساسی در مورد زندگی
متن های بلند ادبی ، همراه با متن های بلند ادبی زیبا انواع متن های طولانی ادبی و احساسی جدیدترین متن های ادبی بلند و زیبای عاشقانه متن های طولانی و ادبی متن های زیبای ادبی در مورد زندگی و متن ادبی عاشقانه بلند را در اختیار شما همراهان عزیز در این مجموعه از سایت روزگار قرار میدهیم
انواع متن های بلند ادبی زیبا و احساسی در مورد زندگی
زندگی
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم…
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند،
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود …
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ؛
دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم …
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم …
پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم
زندگی
زندگی تصویریست!
قلم و کاغذ و رنگش از توست.
قلمت را بردار!
و به نقاشی آن همّت کن!
گاه گاهی دو سه گامی
به عقب پای گذار،
و تماشایش کن.
گر پسندیدی آن،
حرفی نیست.
غیر از آن بود، هنوز،
کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست.
تا زمانی باقیست،
قلمت را بردار
و به رنگی خوش تر،
روشن و روشن تر،
نقشِ دیگر انداز.
و به پیکارِ سیاهی پرداز…
زندگی
چای که مرغوب نباشد چیزی به آن اضافه می کنم:
چوب دارچینی، هِلی، نباتی، شده چند پَر بهار نارنج،
چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر ِخوش و طعم ِخوب کند."
زندگی هم گاهی می شود مثل همین چای
باید با دلخوشی های کوچک طعم و رنگش را عوض کنی،
یک چیزی که امید بدهد به دلت،
انگیزه شود،
بنزین باشد برای حرکت ماشین زندگی ات،
بعد ماشین تخت گاز می رود تا آنجایی که باید… .
یک عاشقانه آرام
می گوید : قلب مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند ،
دو یا سه روز در آن بمانند و بعد بروند ؛
قلب لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته شود و در پائیز باد آن را با خودش ببرد ؛
قلب راستش نمی دانم چیست ..!
اما این را می دانم که جای آدم های خیلی خوب است ؛
قلب چاه دلخوری نیست که به وقت بد خلقی سنگریزه ای به درونش بیندازی تا صدای افتادنش را بشنوی ؛
قلب آینه ای است که با هر شکستنش چند تکه می شود و یکپارچه از هم می پاشد ؛
قلب قاصدکی است که اگر پرهایش را بچینی دیگر در آسمان اوج نمی گیرد ؛
قلب برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه به هم می ریزد ؛
قلب اگر بتواند کسی را دوست بدارد خوبی ها و حتی زخم زبان هایش را نقش دیوارش می کند ؛
حال آنکه قلب چیست بماند !
فقط این را می دانم قلب وسعتی دارد به اندازه خدا ؛
من مقدس تر از قلب سراغ ندارم …
متن های بلند ادبی زیبا
خدا هستی ست…
تنها خدا وجود دارد و بس
بنابراین هرآنچه هست، اوست. نام دیگر خدا؛ هستی است.
بودن، خدا بودن است. ما از این حقیقت در حجابیم.
مسئله این نیست که چگونه به ذات ربوبی برسیم؛
مسئله اینست که چگونه حقیقت مذکور را درک کنیم.
ما زبان هستی را از یاد بردهایم.
باید حقیقت از یاد رفته را دوباره بیاد بیاوریم.
خود را بیاد آور. خود را کشف کن.
خود را بشناس، آنگاه خدا را شناختهای…
ذات تو در ذات الهی مستحیل است.
همچون قطرهای که در دریا افتاده است.
و از او فقط نامی باقی مانده است و بس.
نامی که بنوبه خود، قطره فرو افتاده در دریا بیش نیست.
اگر خود را بشناسی، ذات الهی همه چیز را برای تو شهود خواهد کرد.
آنگاه درخواهی یافت که هرچیزی، خداست که به تصویر خویش مینگرد.
وقتی ببینی با خدا احاطه شدهای
ناخودآگاه به رقص در میآیی
شوری همچون طوفان تو را در بر میگیرد، تو را میرباید، میبرد.
و تو را به لایتناهی پیوند میزند…
من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکیست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ… چهرهاش نورانیست
گاهگاهی سخنی میگوید، با دل کوچک من، سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد! او مرا میخواند، او مرا میخواهد، او همه درد مرا میداند…
یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم مینگرم، آن زمان رقصکنان میخندم…
که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است.
او خدایست که همواره مرا میخواهد،
او مرا میخواند او همه درد مرا میداند…
متن های بلند ادبی زیبا و احساسی
بعضی آدمها هستند با چیزهای کوچک ….
دوستی که همیشه موقع دست دادن برای خداحافظی توی اون لحظهی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دستهات یک فشار کوچیک میده… چیزی شبیه یک بوسه مثلا…
راننده تاکسیای که حتی اگه در ماشینش رو محکم ببندی بلند میگه: روز خوبی داشته باشی!
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشم شون میشی، دستپاچه رو بر نمیگردونن، لبخند میزنن و هنوز نگاهت میکنن…
آدمهایی که حواسشون به بچههای خستهی توی مترو هست، بهشون جا میدن و گاهی بغلشون میکنن…
اونهایی که دستی رو که برای تراکت دادن جلوشون دراز شد، رد نمیکنن ، هر چی باشه با لبخند میگیرن و یادشون نمیره که همیشه چند متر جلوتر سطلی هست، سطل هم نبود کاغذ رو میشه تا کرد و گذاشت توی کیف.
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرن، مثلا میگن این شال پشت ویترین بود انگار مال تو بود. یا گاهی دفتر یادداشتی…
آدمهایی که از سر چهارراه نرگس نوبرانه میخرن و با گل میرن خونه.
آدمهای اساماسهای آخر شب… که یادشون نمیره گاهی قبل از خواب به دوستانشون یادآوری کنن که چه عزیزند…
آدمهای اساماسهای پرمهر و بیبهانه، حتی اگر با اونها بدخلقی و بیحوصلگی کرده باشی…
آدمهایی که هر چند وقت یکبار ایمیل پرمحبتی میزنن که مثلا تو را میخوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، جوابی برات مینویسن که یعنی در کنارت هستم؛ کسانی که غم هیچ کس رو تاب نمیارن…
آدمهایی که حواسشون به گربههاست، به پرندهها، درختها و موجودات دیگه هم هست…
آدمهایی که اگه توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشون رو با لبخند تعارف میکنن که غریبگی نکنی.
آدمهایی که خنده رو از دنیا دریغ نمیکنن… توی پیاده رو بستنی چوبی لیس میزنن و روی جدول لیلی میکنن.
همین آدمها با همین کارهای کوچیکشون…
همینها هستند که دنیا رو جای بهتری میکنن برای زندگی…