چطور نارضایتی از زندگی را کنار بگذاریم؟
چطور نارضایتی از زندگی را کنار بگذاریم؟
رازهای زندگی شاد و بی دغدغه | اصول رضایتمندی از زندگی | اصول شاد زیستن
نارضایتی از زندگی چگونه به وجود می آید؟ چه عواملی در رشد این احساس دخیل هستند؟ آیا شما هم حس میکنید مشکلات فقط مختص به شما هستند و بدترین اتفاقات فقط برای شما میفتد؟ احساس رضایت در زندگی مهم ترین عامل خوشبختی و شادکامی در زندگی محسوب میشود. اما چطور میتوان این احساس رضایت را در زندگی به دست اورد؟
هرچه بیشتر با افراد در مورد مشکلاتشان حرف میزنم بیشتر میفهمم که همهی ما به نوعی دچار نارضایتی از زندگی هستیم.
راستش را بخواهید خود من هم همین مشکل را دارم و مطمئنم خیلیهای دیگر هم مانند من هستند. نارضایتی از زندگی و خویشتن خویش معمولا به یکی از این شکلها خود را نشان میدهد:
دائما دوست داریم بهتر و بهتر باشیم، بیشتر کار کنیم، بهرهوری بیشتر یا تمرکز بالاتر داشته باشیم؛
وقتی در جمعی صحبت میکنیم به خودمان شک داریم و حس میکنیم آنقدرها هم چیزی بارمان نیست که کسی از گفتههایمان استفاده کند؛
از بعضی ویژگیهای خود مثل انداممان، قیافهمان، سهلانگاریهایمان، امروزوفردا کردنمان یا خشممان در ارتباط با همسر یا والدینمان ناراضی و ناراحتیم؛
همیشه میخواهیم بهتر از آنچه هستیم، باشیم.
این وضعیت همیشگی است، یعنی حتی اگر کسی از ما تعریف کند حس میکنیم چندان جدی نیست چراکه در ذهنمان خود را شایستهی تعریف و تمجید نمیدانیم. نارضایتی از زندگی به شیوههای مختلف ما را تحت تأثیر قرار میدهد: شاید نتوانیم بهخوبی با دیگران دوست شویم، در جمع صحبت کنیم، شریک زندگی خود را پیدا کنیم یا حتی کاری را که عاشقش هستیم، دنبال کنیم چراکه از خودمان ناراضی هستیم.
و البته چون از این حس خوشمان نمیآید از آن فرار میکنیم و سعی میکنیم خود را با غذا، الکل، سیگار و مواد مخدر، خرید و مصرف بیمارگونه تسکین بدهیم. نارضایتی ریشهی تمام مشکلات ماست.
اما چطور میتوانیم این مشکل اساسی را حل کنیم؟ پاسخ به این پرسش بسیار ساده است اما آسان نیست.
قبل از اینکه به مشکل بپردازم ابتدا باید موضوعی را بررسی کنم و آن اینکه ما برای بهبود زندگیمان به این نارضایتی نیاز داریم.
نارضایتی به مثابهی انگیزه
نارضایتی به مثابه انگیزه – نارضایتی از زندگی
من هم مثل اغلب مردم قبلا فکر میکردم که اگر از خودمان ناراضی باشیم بهتر عمل میکنیم و چنانچه از خودمان راضی شدیم دیگر دست از تلاش برمیداریم.
اما دیگر به این نوع نگرش باور ندارم. من فکر میکنم ما اغلب به این خاطر انگیزهی بهترشدن پیدا میکنیم که از خودمان ناراضی هستیم و این چیز بدی نیست چراکه به خلق شرایط بهتر امید داریم.
اما توجه کنید:
وقتی از خودمان ناراضی باشیم حتی اگر کار خوبی انجام بدهیم باز هم خوشحال نیستیم و بنابراین پاداش خود را دریافت نمیکنیم؛
ما معمولا از حس بدی که نسبت به خود داریم فرار میکنیم و به سهلانگاری و امروزوفردا کردن روی میآوریم و همهی اینها مانع تلاش ما میشوند. در واقع هرگز نمیتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم مگر اینکه با نارضایتی از خویش کنار بیاییم و آن را حل کنیم؛
نارضایتی از خویشتن میتواند مانع برقراری ارتباط با دیگران شود (چراکه فکر میکنیم بهاندازهی کافی خوب نیستیم و در برخورد با دیگران مضطرب میشویم). وقتی نتوانیم این مسئله را حل کنیم مهم نیست چقدر دلمان میخواهد زندگی خود را بهبود ببخشیم چراکه هنوز مشکل ریشهای را حل نکردهایم؛
حتی وقتی شرایط خود و زندگیمان را بهبود میبخشیم حس نارضایتی از خویشتن در جای خود پابرجاست. بنابراین سعی میکنیم بیشتر تلاش کنیم اما باز هم ناراضی هستیم. طبق تجربهی شخصی من این نارضایتی هرگز از بین نخواهد رفت مگر اینکه برای رویارویی با آن آماده شویم.
طی این دورهی بحرانی که با کمک نارضایتی از خویشتن برای بهترشدن تلاش میکنیم اصلا خودمان را دوست نداریم و این واقعیت تلخی است؛
حال آیا امکان دارد زندگی خود را بهبود ببخشیم بدون آنکه از خودمان ناراضی باشیم؟ من فهمیدم که پاسخ این پرسش مثبت است.
شما میتوانید ورزش کنید و تغذیهی سالم داشته باشید، نه به این دلیل که از اندامتان راضی نیستید و میخواهید مثل سوپرمدلها باشید بلکه چون خودتان را دوست دارید و میخواهید الهامبخش خانوادهتان باشید. شما میتوانید با ورزشکردن الگویی برای اطرافیانتان باشید تا آنها هم به شما بپیوندند. میتوانید بیشتر کتاب بخوانید و مراقبه کنید نه به این خاطر که از خود ناراضی هستید بلکه به این دلیل که خودتان و دیگران را عاشقانه دوست دارید.
در واقع اگر خودتان را دوست داشته باشید با احتمال بیشتری این کارها را انجام میدهید و اگر نه نمیتوانید انگیزهی لازم را در خود ایجاد کنید.
چطور با نارضایتی کنار بیاییم؟
کنار آمدن با نارضایتی از زندگی
با نارضایتی دمادم از خود چه کار کنیم؟ با تردید نسبت به خود و این حس که به اندازهی کافی خوب نیستیم چه کار باید بکنیم؟
این احساسات فرصتهای بزرگی هستند برای اینکه خود را بهتر بشناسیم و یاد بگیریم که چطور با خودمان دوست باشیم.
با خود فکر میکنید که این چطور امکانپذیر است؟ اینگونه :
هروقت این احساس به سراغتان آمد لحظهای درنگ کنید و با خود فکر کنید.
بهجای اینکه از این حس فرار کنید کنارش بمانید و سعی کنید آن را قبول کنید.
پنجرهی خویشتن خویش را در برابر رنجی که از این احساس بر دوشتان سنگینی میکند باز کنید و آن پنجره را مسیری به سمت قلب خویش در نظر بگیرید. برقراری ارتباط با این رنج رهاییبخش است.
یادتان نرود که این رنج نشانهی داشتن قلبی مهربان و بامحبت است. اگر قلب مهربانی نداشته باشیم خوب یا بد بودن چندان برایمان اهمیت ندارد. همانطور که در قرآن کریم هم آمده است پس از هر سختی آسانی است. پشت تپههای بلند سختی و دشواری دشت زیبایی پنهان است، فقط کافی است از تپه بالا برویم؛ نباید فرار کنیم، باید بمانیم تا این دشت زیبا را ببینیم.
به آینه نگاه کنید، به خودتان لبخند بزنید و سعی کنید بدون هیچ قیدوشرطی خودتان را دوست داشته باشید.
درست است که این کار آسان نیست و همهی مشکلات ما را به راحتی حل نمیکند، اما اینگونه میتوانیم کمکم با خودمان دوست بشویم و زندگیمان را تغییر بدهیم.
توصیه میکنم هروقت از خودتان انتقاد کردید یا به خودتان شک کردید و از خودتان ناراضی بودید، یا کسی با شما برخورد ناشایست کرد این روش را تمرین کنید. با احساستان روبهرو شوید و بیقیدوشرط آن را بپذیرید.
اگر واقعا میخواهید تغییر کنید بهتر است برای تمرین، هرشب یادداشتبرداری کنید و آنچه را که طی روز انجام دادهاید و آنچه را که میتوانید انجام بدهید، مرور کنید.
در پایان فکر میکنم حتما میدانید که عشق به خود انگیزهی نیرومندتری نسبت به نارضایتی از خود است. امیدوارم چنان رفاقتی با خود برقرار کنید که همیشه و در تمام ارتباطاتهایتان منعکس بشود.