عکس های جمشید مشایخی + زندگینامه جمشید مشایخی قبل از انقلاب
عکس های جمشید مشایخی + زندگینامه جمشید مشایخی قبل از انقلاب
جمشید مشایخی عکس و فیلم های جمشید مشایخی قبل از انقلاب جمشید مشایخی و همسرش جمشید مشایخی و افروز رئوفی جمشید مشایخی متولد 1313 در تهران بازیگر صاحب سبک و پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است. وی دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر است.
بیوگرافی جمشید مشایخی
در ادامه شما را به خواندن حرفهای همسر جمشید مشایخی درباره همسرش دعوت میکنیم.همسر جمشید مشایخی: به طور معمول همیشه جمشید به من هدیه می دهد، اما در مجموع فکر می کنم بهترین هدیه ای که به همدیگر و به جامعه داده ایم تربیت سه فرزند به نام های نادر، نغمه و سامان است که هر سه موجب افتخارمان هستند. از نظر من بزرگترین وظیفه یک زن و مرد تربیت فرزندان صالح است.
جمشید نمی گذارد به پشت صحنه فیلمهایش بروم
من گیتی افروز رئوفی هستم، پدرم افسر شهربانی بود. سال 1315 در قزوین به دنیا آمده ام و دارای دو فوق دیپلم در رشته های طبیعی و خانه داری هستم، بچه که بودم به همراه پدر و مادر و برادر و خواهرهایم به تهران آمدیم. در دبستان و دبیرستان پروین اعتصامی تحصیل کردم. پدرم مردی بسیار سخت گیر و متعصب بود و من هر موقع برای کارهای ضروری از خانه بیرون می رفتم پدرم به برادرم مرحوم گرشا رئوفی ماموریت می داد تا همراهم بیاید تا تنها نباشم.
من طی تمام سال های زندگی مشترک، جمشید را مثل فرزندم تر و خشک کرده ام و بارها به او گفته ام تو مثل بچه بزرگ من هستی. من خیلی دوست داشتم که پشت صحنه فیلم ها یا سریال ها را ببینم، اما هر بار خواسته ام را با جمشید در میان گذاشتم،به من گفت: اگر تو پشت صحنه بیایی، من فکر می کنم در خانه ام، تو گیتی هستی و من جمشید هستم،در نتیجه پرسوناژ یادم می رود. به همین خاطر تا حالا، فقط دوبار سر صحنه فیلمبرداری رفته ام.
من شوخ طبع هستم و با وجود آنکه این روزها روحیه ام خراب است وقتی می بینم جمشید به خاطر گرفتاری ها و مشکلات حرفه اش کسل یا ناراحت است و اخم هایش درهم رفته با او شوخی کنم و حرف های شیرین می زنم تا از آن حالت بیرون بیاید و لبخند روی لب هایش بنشیند.
کتکی که از پدر خوردم
پدرم افسر شهربانی بود. پدرم مردی بسیار سخت گیر و متعصب بود. یک روز پدرم از محل کارش که در اداره شهربانی بود، سر زده به خانه آمد و همین که خنده مرا که آن موقع ده-یازده ساله بودم،شنید، به شدت عصبانی شد، کتکم زد و گفت: صدای هیچ زن و دختری نباید از خانه بیرون برود.
یکی از تیمسارهای ارتش که همسایه ما بود دختری به نام نسرین داشت.من به دیدنش می رفتم و با او صحبت می کردم پدرم دو مرتبه مرا در انتهای کوچه با او دید یک روز به خانه آمد و گفت؛ دخترم با نسرین کاری داشتی؟ گفتم؛ بله می خواستم درباره درس چند سوال از او بپرسم، پدرم با قاطعیت گفت: از تو خواهش می کنم دم در نرو، گفتم؛چشم! چند روز گذشت باز نسرین مرا صدا کرد. از بدشانسی باز پدرم از راه رسید و مرا دید و با خشم گفت؛ مگر من به تو نگفتم توی کوچه نرو؟ دوباره مرا کتک زد و گفت، تورا کتک زدم که تا وقتی ازدواج نکرده ای، دیگر دم در نروی، الان اگر دم دربایستی، مردم می گویند برای شوهر پیدا کردن دم در آمده است!
جمشید مشایخی پسر دایی من است
جمشید مشایخی پسر دایی من است. مایل به ازدواج با جمشید نبودم و عقیده داشتم او نمی تواند در آینده همسر خوبی برایم باشد. یک روز جمشید با برادرش به خواستگاری آمد و فردای آن روز به همراه مادر و خواهرهایش آمدند و روز بعد باز خودش و پدرش و فردای آن روز خودش با عمه اش آمدند،اما چقدر اشتباه می کردم که تمایل به ازدواج با او نداشتم چون تمام حرف هایی که امروز در عین پختگی می زند، آن روزها در سن 24 سالگی می زد.
من و جمشید مانند تمام زن و شوهر ها گاهی هم دعوایمان می شود و به خاطر موضوعی دو سه دقیقه با هم مشاجره می کنیم، اما تا حالا اتفاق نیفتاده که با همدیگر قهر کنیم. وقتی اختلاف بین ما به وجود می آید، یک مقدار من کوتاه می آیم و یک مقدار هم جمشید و خیلی زود همه چیز را فراموش می کنیم. اگر زنی که ازدواج کند، به خود بقبولاند مالک شوهرش نیست بلکه شوهرش شریک زندگی او است و اشتباهات سهوی شوهرش را نادیده بگیرد و مرد هم همینطور بیندیشد، زندگی مشترک شیرین و لذت بخش می شود. به خصوص در زندگی های مشترکی که زن و شوهر یا یکی از آن ها هنرمند است این اصل باید بیشتر رعایت شود.چون هنرمند متعلق به مردم است و باید به خواسته های مردم احترام بگذارد.
عکس جمشید مشایخی در کنار همسرس افروز رئوفی
مهریه ام فقط یک شاخه گل میخک سفید بود
یک روز به مطب دندان پزشکی رفته بودم. دو خانم جوان که در مطب بودند با دیدن جمشید ذوق زده شدند و یکی از آنها به دوستش گفت: مریم برو دوربین عکاسی را از داخل اتومبیل بیاور تا با آقای مشایخی عکس بگیریم. دوستش با عجله رفت و کمی بعد در حالی که دوربین عکاسی در دست داشت برگشت و هر دو با جمشید عکس گرفتند، این نوع رفتار مردم با جمشید برای من نه فقط پذیرفتنی است، بلکه غرور انگیز هم هست و افتخار می کنم که همسر چنین مردی هستم.
یک روز پدر شوهرم، در مورد مهریه از من سوال کرد. من سکوت کردم. پدر شوهرم رو به جمشید گفت: خودت مهریه همسرت را تعیین کن، جمشید عدد یک را نوشت و مقابل آن نوشت به اضافه 100هزار صفر. من اما، گفتم که دوست دارم مهریه ام فقط یک شاخه گل میخک سفید باشد.
فیلم سینما جمشید مشایخی
چک 1390
جرم 1389
سیزده 59 1389
زمهریر 1388
یک گزارش واقعی 1387
نسکافه داغ داغ 1385
این ترانه عاشقانه نیست 1384
یک بوس کوچولو 1384
پل سیزدهم 1383
بله برون 1382
شمعی در باد 1382
آبادان 1381
بانوی من 1381
چشمان سیاه 1381
خانه ای روی آب 1380
کاغذ بی خط 1380
بادام های تلخ 1376
تهران روزگار نو 1378
کمیته مجازات 1377
تنها 1376
حریف دل 1375
اعاده امنیت 1374
سلام به انتظار 1374
اشک و لبخند 1373
چون ابر در بهاران 1369
گالان 1369
ملک خاتون 1369
دخترک کنار مرداب 1368
رانده شده 1368
سرب 1367
شاخه های بید 1367
تحفه ها 1366
سایه های غم 1366
سیمرغ 1366
مکافات 1366
تصویر آخر 1365
حریم مهرورزی 1365
سراب 1365
طلسم 1365
ملاقات 1365
آوار 1364
پدربزرگ 1364
ستاره دنباله دار 1364
گردباد 1364
گمشده 1364
پیراک 1363
گل های داوودی 1363
تفنگدار 1362
خانه عنکبوت 1362
کمال الملک 1362
دادا 1361
گفت هرسه نفرشان 1359
سوته دلان 1356
شارلوت به بازارچه می آید 1356
ماهی ها در خاک می میرند 1356
بت شکن 1355
ماه عسل 1355
ذبیح 1354
صدای صحرا 1354
آب 1353
شازده احتجاب 1353
بی حجاب 1352
نفرین 1352
آب نبات چوبی 1351
اتل متل توتوله 1351
با شرف ها 1351
پدر که ناخلف افتد 1351
چشمه 1351
مطرب 1351
آسمون بی ستاره 1350
پل 1350
سه تا جاهل 1350
شکار انسان 1350
مردان خشن 1350
پسر زاینده رود 1349
جوانی هم عالمی دارد 1349
طلوع 1349
قیصر 1348
گاو 1348
خشت و آینه 1344
تلویزیون جمشید مشایخی
1391 تله فیلم «اولین باران پائیزی»
1390 تله فیلم «مأموریت غیر ممکن»
1389 ستایش
1389 تبریز در مه
1388 تله فیلم «غریبه ها»
1387 پنهان، اما آشکار
1385 آخرین گناه
1384 بوی گلهای وحشی
1384 عشق گمشده
1383-1384 پیله های پرواز
1382 مهمانپذیر طوبی
1381 بدون شرح
1378-1381 روشنتر از خاموشی
1380 هفت گنج
1379 سیمای پنهان آب مجری
1378 مادر
1378 شبزدگان
1377 راه سوم
1374-1376 پهلوانان نمی میرند
1375 بهشت گمشده
1374 عیاران
1374 سلام به انتظار
1373 هدف گمشده
1373 بازگشت به خانه
1372 سنگ و شیشه
1372 باغ گیلاس
1372 تاریخ روابط ایران و انگلیس
1371 بیا تا گل برافشانیم
1370 امام علی
1370 مهمان
1369 پیک سحر
1368 چراغ خانه
1366-1368 با سلسله حکمت
1358-1366 هزاردستان
1364 پاییز صحرا
1356 مستنطق
1355-1356 طلاق
1354 سلطان صاحبقران
1352-1353 گذر خلیل ده مرده
سریال «خانه به دوش»
1352-1353 داستانهای مولوی
عکس سلفی جمشید مشایخی در کنار امین زندگانی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
جمشید مشایخی , جمشید مشایخی قبل از انقلاب , جمشید مشایخی و همسرش افروز رئوفی
بیستون سازه آذران
عکس های جمشید مشایخی + زندگینامه جمشید مشایخی قبل از انقلاب